Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
English
Persian
relative majority
اکثریت نسبی
Other Matches
we had a narrow majority
بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
relative plot
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
pluralities
اکثریت
plurality
اکثریت
majority
اکثریت
majorities
اکثریت
at the head of the poll
حائز اکثریت
by a majority vote
به اکثریت اراء
plurality of vote
اکثریت ارا
special majority
اکثریت خاص
absolute majority
اکثریت مطلق
bulk
توده اکثریت
full majority
اکثریت تامه
majority rule
قانون اکثریت
major party
حزب اکثریت
majority gate
دریجه اکثریت
majority of the members
اکثریت اعضا
majority operation
عمل اکثریت
generalities
عمومیت اکثریت
generality
عمومیت اکثریت
obstructionist
اکثریت می اندازد
split decision
رای اکثریت داوران
to vote down
با اکثریت ارا رد کردن
poll
حائز شدن اکثریت سر
to vote in
با اکثریت ارا برگزیدن
polls
حائز شدن اکثریت سر
vote down
به اکثریت اراء رد کردن
dissentient
مخالف عقیده اکثریت
crippled majority
اکثریت پیادهای فلج
polled
حائز شدن اکثریت سر
feck
سهم بزرگتر اکثریت
majority
اکثریت پیادهای شطرنج
approval to the majority
با اکثریت موافقت کردن
majorities
اکثریت پیادهای شطرنج
cabinet government
حکومت حزب حائز اکثریت
voted
با اکثریت اراء تصویب کردن
votes
با اکثریت اراء تصویب کردن
quorum
اکثریت لازم برای مذاکرات
vote
با اکثریت اراء تصویب کردن
to yet had it
طرف مثبت اکثریت را دارند
lowest common denominators
مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
lowest common denominator
مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
majority rule
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
to carry a motion by acclamation
درخواستی
[رأیی]
را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
proportional limit
حد نسبی
relative
نسبی
relative humidity
نم نسبی
relative code
کد نسبی
consanguineous
نسبی
respective
نسبی
comparative
نسبی
self relative
نسبی
comparatives
نسبی
proportional
نسبی
relative jurisdiction
صلاحیت نسبی
relative location
ترتیب نسبی
relative income
درامد نسبی
relative bearing
گرای نسبی
relative importance
اهمیت نسبی
relative compaction
تراکم نسبی
relative error
خطای نسبی
relative dispersion
پراکندگی نسبی
relative frequency
بسامد نسبی
relative density
دانسیته نسبی
relative bearing
جهت نسبی
relative density
چگالی نسبی
relative humidity
رطوبت نسبی
relative maximum
ماکزیمم نسبی
relative value
مقدار نسبی
relative velocity
سرعت نسبی
relative viscosity
گرانروی نسبی
relative wind
باد نسبی
relativeness
نسبی بودن
relativism
نسبی نگری
sanguinity
قرابت نسبی
self relative address
نشانی نسبی
sib
منسوب نسبی
stranger in blood
غیر نسبی
whole blood
قرابت نسبی
proportional representation
انتخابات نسبی
relative term
لفظ نسبی
relative solvation
حلالپوشی نسبی
relative solubility
انحلالپذیری نسبی
relative maximum
حداکثر نسبی
relative minimum
می نیمم نسبی
relative minimum
حداقل نسبی
relative motion
حرکت نسبی
relative movement
حرکت نسبی
relative nullity
بطلان نسبی
relative permeability
نفوذپذیری نسبی
relative permitivity
گذردهی نسبی
relative precision
دقت نسبی
relative prices
قیمتهای نسبی
consanguinity
قرابت نسبی
specific gravity
چگالی نسبی
persons related to another by descent
اقارب نسبی
ipsative score
نمره نسبی
ipsative scale
مقیاس نسبی
blood relationship
خویشاوندی نسبی
blood relationship
قرابت نسبی
relationship by blood
خویشاوندی نسبی
relationship by blood
قرابت نسبی
fractional error
خطای نسبی
emissivity
تابش نسبی
distortion factor
مانده نسبی
comparative cover
پوشش نسبی
comparative advantage
برتری نسبی
comparative advantage
مزیت نسبی
comparative costs
هزینههای نسبی
persons related to another by parentage
اقارب نسبی
specific gravities
چگالی نسبی
relative harmonic content
مانده نسبی
relative address
آدرس نسبی
relationship by bood
قرابت نسبی
relative address
نشانی نسبی
relative
خودی نسبی
proportional tax
مالیات نسبی
proportional liability partnership
شرکت نسبی
relativity
فرضیه نسبی
genealogical
نسبی شجرهای
sound level
شدت نسبی صوت
strain
افزایش طول نسبی
strains
تغییر شکل نسبی
a matter of relative importance
موضوعی با اهمیت نسبی
relative value of pieces
ارزش نسبی سوارها
strain
تغییر شکل نسبی
relativize
بصورت نسبی در اوردن
strains
افزایش طول نسبی
true air speed
سرعت نسبی هواپیما
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
relative refractory period
دوره بی پاسخی نسبی
relative bearing
سمت نسبی ناو
of relative importance
دارای اهمیت نسبی
relative income hypothesis
فرضیه درامد نسبی
relative dielectric constant
ثابت دی الکتریک نسبی
relative addressing
نشان دهی نسبی
employment rate
میزان نسبی اشتغال
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
relative coding
برنامه نویسی نسبی
relative deformation
تغییر شکل نسبی
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
relative supersaturation
ابر سیری نسبی
cultural relativism
نسبی نگری فرهنگی
relative addressing
نشانی دهی نسبی
relative coding
برنامه نویس نسبی
bel
واحد شدت نسبی توان
linear strain
تغییر شکل نسبی خطی
simple strain
تغییر طول نسبی ساده
elastic strain
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
recessions
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
relativity
فلسفه نسبیه نسبی بودن
recession
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
california bearing ratio
توان باربری نسبی کالیفرنیا
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
differential susceptibility and permeabi
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
comparative ve
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
difference chart
جدول تعیین سمت و برد نسبی
stress strain curve
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
elasticity of factor substitution
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
strain energy
انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
cold straining
تغییر بعد نسبی در حالت سرد
stress strain diagram
نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
strain hardening
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
superaerodynamics
ایرودینامیک مربوط به سرعتهای نسبی زیاد ودانسیته کم
adjustable proportional module
نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
grades
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
tristimulus values
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
relative income hypothesis
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
conservation
[darn]
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
brinell hardness
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
relative humidity
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
voluntary manslaughter
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com