English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (8 milliseconds)
English Persian
acidic oxide اکسیژن اسیدی
Search result with all words
nitrous acid اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
Other Matches
oxygen convertor مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
acid radical ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
oxygenize با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
acidic اسیدی
monoacid یک اسیدی
monacid یک اسیدی
acidulous اسیدی
acid group گروه اسیدی
acid blue ابی اسیدی
acid ionization یونش اسیدی
acid ketone کتون اسیدی
acid lining لایه اسیدی
acid number عدد اسیدی
acidic value عدد اسیدی
acid value عدد اسیدی
acid oxide اکسید اسیدی
acid phosphatase فسفاتاز اسیدی
acid process فرایند اسیدی
acid hydrolysis آبکافت اسیدی
acid catalyst کاتالیزور اسیدی
acid gases گازهای اسیدی
acid function عامل اسیدی
acid fume دود اسیدی
acid forming element عنصر اسیدی
acid extraction استخراج اسیدی
acid dye رنگینه اسیدی
acidic group گروه اسیدی
acid decomposition تجزیه اسیدی
acid hydrogen هیدروژن اسیدی
acid cooler مبرد اسیدی
acid clay خاک رس اسیدی
acid rain باران اسیدی
acidulant اسیدی کننده
acidulating agent اسیدی کننده
acidifiable اسیدی شدنی
acidification اسیدی کردن
acidified اسیدی شده
acidifier اسیدی کننده
acidify اسیدی کردن
acidion یون اسیدی
acidulate اسیدی کردن
acidulation اسیدی کردن
acid solvent حلال اسیدی
acid soil خاک اسیدی
acid salt نمک اسیدی
bog مانداب اسیدی
acid proof ثبات اسیدی
bogs مانداب اسیدی
acidity قدرت اسیدی
acid reaction واکنش اسیدی
oxygen ration ضریب قدرت اسیدی
acidity coefficient ضریب قدرت اسیدی
acidic resins رزین های اسیدی
acidifier ماده اسیدی کننده
brown air city شهر با مه دود اسیدی
acicity of wastewater درجه اسیدی فاضلاب
edulcoration دفع موادنمکی یا اسیدی
acidulating agent ماده اسیدی کننده
acid depolarization قطبش زدایی اسیدی
acid precipitation تسریع بارش اسیدی
acidity of wastewater درجه اسیدی فاضلاب
acidic اسید دار اسیدی
acetify اسیدی شدن [شیمی]
polyacidic base باز چند اسیدی
polyacid base باز چند اسیدی
acid alizarin black سیاه الیزارین اسیدی
acid base balance توان اسیدی- بازی
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
acid cure پخت در محیط اسیدی
acid catalysis کاتالیزور در محیط اسیدی
oxygen اکسیژن
empyreal air اکسیژن
oxygen carrier اکسیژن بر
oxybiont اکسیژن زی
to acidify something چیزی را اسیدی کردن [شیمی]
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
acid alizarian blue black ابی سیر الیزارین اسیدی
aceko black نوعی رنگ سیاه اسیدی
oxyacetylene welding جوش اکسیژن
lox اکسیژن مایع
liquid oxygen اکسیژن مایع
liquid exygen اکسیژن مایع
oxygen deficit کسر اکسیژن
deoxygenation اکسیژن زدایی
deoxidize بی اکسیژن کردن
oxygen cylinder مخزن اکسیژن
oxygenation امیزش با اکسیژن
oxygen extraction جذب اکسیژن
oxygenation ترکیب با اکسیژن
oxygenation اکسیژن زنی
oxygenization اکسیژن دهی
oxygenize با اکسیژن امیختن
oxygen deficit کمبود اکسیژن
oxygen debt وام اکسیژن
oxygen debt بدهی اکسیژن
steno oxibiant اکسیژن کم تاب
oxygen cylinder سیلندر اکسیژن
deoxidation اکسیژن گیری
deoxidate بی اکسیژن کردن
oxygenates اکسیژن زدن
atmospheric oxygen اکسیژن هوا
oxygenates اکسیژن امیختن
anoxia کمبود اکسیژن
oxygenating اکسیژن امیختن
oxygen ration نسبت اکسیژن
acidity coefficient نسبت اکسیژن
oxygenating اکسیژن زدن
oxidization ترکیب با اکسیژن
oxygen گاز اکسیژن
oxygenated اکسیژن امیختن
oxygenated اکسیژن زدن
oxygen اکسیژن دار
oxidation ترکیب با اکسیژن
oxygenate اکسیژن زدن
oxygenate اکسیژن امیختن
acid alkylation الکیل دار کردن در محیط اسیدی
prussic acid اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
oxidizes با اکسیژن ترکیب کردن
oxides ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide ماده شیمیایی از اکسیژن
oxidize با اکسیژن ترکیب کردن
oxyhydrogen اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxidizing با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises با اکسیژن ترکیب کردن
aqualung دستگاه تنفس اکسیژن
oxygen acid اسید اکسیژن دار
c.o.d نیاز شیمیایی به اکسیژن
eudiometry سنجش اکسیژن هوا
hypoxemia کاهش اکسیژن بافت
hypoxia کاهش اکسیژن بافت
volcanize جوش اکسیژن زدن
maxvo حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo بیشینه اکسیژن مصرفی
rebreather سیستم اکسیژن مداربسته
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
oxidised با اکسیژن ترکیب کردن
oxyacid اسید اکسیژن دار
aqualungs دستگاه تنفس اکسیژن
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
hypoxia کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deoxidize از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
biological oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
b.o.d نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
oxidation عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
tetroxide ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
acyl oxygen fission گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
monoxide اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
protoxide ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
The room is stuffy. هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
vulcanization حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
palmitic اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
continuous flow oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
ozone نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
isatin رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
oxygen bottle محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
demand oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
ageing ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
anoxia فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
phenolic epoxy خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com