Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (8 milliseconds)
English
Persian
deoxygenation
اکسیژن زدایی
Other Matches
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
error trapping
اشتباه زدایی غلط زدایی
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
dehydroisomerization
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
deoxygenate
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal aerobic power
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
dehydration
اب زدایی
oxygen carrier
اکسیژن بر
oxybiont
اکسیژن زی
oxygen
اکسیژن
de icing
یخ زدایی
deglaciation
یخ زدایی
empyreal air
اکسیژن
deoxidize
بی اکسیژن کردن
discoloration
رنگ زدایی
deionization
یون زدایی
dehydrohalogenation
هیدروهالوژن زدایی
dehumidification
رطوبت زدایی
disinhibition
بازداری زدایی
dispergation
لخته زدایی
dehydrogenation
هیدروژن زدایی
degasify
گاز زدایی
deculturation
فرهنگ زدایی
decolourization
رنگ زدایی
desulphurizing
گوگرد زدایی
desulfurization
گوگرد زدایی
deoxidation
اکسیژن گیری
deoxidate
بی اکسیژن کردن
demythologization
اسطوره زدایی
depolarization
قطبش زدایی
desalination
نمک زدایی
desalinization
نمک زدایی
demodulation
تحمیل زدایی
desegregation
جدایی زدایی
desensitization
حساسیت زدایی
desalting
نمک زدایی
demagnetization
مغناطیس زدایی
liquid exygen
اکسیژن مایع
liquid oxygen
اکسیژن مایع
steno oxibiant
اکسیژن کم تاب
troubleshoot
عیب زدایی
trubleshoot
عیب زدایی
unconditioning
شرطی زدایی
decolonization
مستعمره زدایی
demystified
راز زدایی
demystifies
راز زدایی
demystify
راز زدایی
demystifying
راز زدایی
stain removed
لکه زدایی
accretion of silt
رسوب زدایی
peptization
لخته زدایی
oxygenize
با اکسیژن امیختن
lox
اکسیژن مایع
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
oxidization
ترکیب با اکسیژن
oxyacetylene welding
جوش اکسیژن
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
oxygen debt
بدهی اکسیژن
oxygen debt
وام اکسیژن
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
oxygen deficit
کسر اکسیژن
oxygen extraction
جذب اکسیژن
oxygenation
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
اکسیژن زنی
oxygenation
امیزش با اکسیژن
oxygenization
اکسیژن دهی
oxygen
اکسیژن دار
oxygenating
اکسیژن زدن
deforestation
جنگل زدایی
undoing
عمل زدایی
descaling
پوسته زدایی
unlearning
یادگیری زدایی
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
acidity coefficient
نسبت اکسیژن
oxygen ration
نسبت اکسیژن
oxygenates
اکسیژن امیختن
anoxia
کمبود اکسیژن
oxygenating
اکسیژن امیختن
oxidation
ترکیب با اکسیژن
debugged
اشکال زدایی
debugs
اشکال زدایی
sterilization
گند زدایی
debugging
اشکال زدایی
detente
تشنج زدایی
decentralization
مرکزیت زدایی
oxygen
گاز اکسیژن
genocide
نژاد زدایی
blanching
رنگ زدایی
decoloration
رنگ زدایی
debug
اشکال زدایی
oxygenates
اکسیژن زدن
oxygenated
اکسیژن امیختن
atmospheric oxygen
اکسیژن هوا
oxygenate
اکسیژن زدن
dealkylation
الکیل زدایی
de escalation
تشنج زدایی
debug aids
ابزاراشکال زدایی
deamination
امین زدایی
decarbonylation
کربونیل زدایی
decarboxylation
کربوکسیل زدایی
oxygenated
اکسیژن زدن
decolorization
رنگ زدایی
oxygenate
اکسیژن امیختن
de-escalate
تشنج زدایی کردن
de-escalated
تشنج زدایی کردن
oxidised
با اکسیژن ترکیب کردن
program debugging
اشکال زدایی برنامه
oxidizing
با اکسیژن ترکیب کردن
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
de escalate
تشنج زدایی کردن
oxidize
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizes
با اکسیژن ترکیب کردن
pyrolytic dehydrogenation
هیدروژن زدایی تفکافتی
desegregated
تفکیک زدایی کردن
desegregates
تفکیک زدایی کردن
defusing
تشنج زدایی کردن
defuses
تشنج زدایی کردن
defused
تشنج زدایی کردن
bleaching
رنگ زدایی الیاف
desegregating
تفکیک زدایی کردن
de-escalates
تشنج زدایی کردن
defuse
تشنج زدایی کردن
volcanize
جوش اکسیژن زدن
de-escalating
تشنج زدایی کردن
systematic desensitization
حساسیت زدایی منظم
oxidises
با اکسیژن ترکیب کردن
rebreather
سیستم اکسیژن مداربسته
desegregate
تفکیک زدایی کردن
debugging aids
ادوات اشکال زدایی
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
hydrodesulfurizing
گوگرد زدایی با هیدروژن
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
deskew
اریب زدایی کردن
debugs
اشکال زدایی کردن
desulfurization unit
واحد گوگرد زدایی
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
acid depolarization
قطبش زدایی اسیدی
debugging aids
وسائل اشکال زدایی
bleaching powder
گرد رنگ زدایی
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
demodulation
کشف تحمیل زدایی
demagnetization factor
ضریب مغناطیس زدایی
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
debug aids
ادوات اشکال زدایی
debugging a program
اشکال زدایی یک برنامه
debugged
اشکال زدایی کردن
debug
اشکال زدایی کردن
oxyacid
اسید اکسیژن دار
maxvo
بیشینه اکسیژن مصرفی
oxygen acid
اسید اکسیژن دار
oxidising
با اکسیژن ترکیب کردن
maxvo
حداکثر اکسیژن مصرفی
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
tetroxide
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
acyl oxygen fission
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
monoxide
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
nitrous acid
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
oxidation
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
transversal
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
isatin
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
ageing
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
anoxia
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
phenolic epoxy
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com