English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
English Persian
i am busy at the moment اکنون کار دارم
Other Matches
iam p to of knowing him از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
for the present اکنون
at the moment اکنون
at present اکنون
at the present moment اکنون
present اکنون
presented اکنون
presenting اکنون
presents اکنون
now اکنون
at present اکنون
the present and the past اکنون و گذشته
not now or ever نه اکنون و نه در آینده
now f.it اکنون دیگراغازکنیم
We just received word that . . . هم اکنون اطلاع رسید که …
it is quite another story now اوضاع اکنون دگرگون
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
here در این موقع اکنون
he is now at rest اکنون اسوده است
they sing small now اکنون دیگر صداشان در نمیاید
i now know the v of exercise اکنون قدر ورزش را میفهمم
we are now quits اکنون با هم برابر شدیم دیگرحسابی نداریم
at this time <adv.> درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
guilder نام سکه زرهلندی که اکنون درکارنیست
present work عملیاتی که اکنون انجام شده است
guilders نام سکه زرهلندی که اکنون درکارنیست
at this stage <adv.> درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
I never saw anything like it. من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
The plan is now in action ( underway ) . طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
iguanodon سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود
koh i noor کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
I have a carton of cigarettes من یک ... دارم.
I am standing by you . I am right behind you . هوایت را دارم
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
I have a headache. من سر درد دارم.
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I have a question. من یک سئوال دارم.
i wish to stay here میل دارم ...
i maintain عقیده دارم که ...
I'm in doubt about it. من بهش شک دارم.
i intend to stay here خیال دارم که ...
I need my e من دوست دارم
it is in my recollection یاد دارم
my a is 0 years من 04سال دارم
close the door please خواهش دارم
I agree. قبول دارم.
own a house خانهای دارم
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
I feel nauseated. حالت تهوع دارم.
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
I am positive that ... من اطمینان کامل دارم که ...
i am famishing از گرسنگی دارم می میرم
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
i am on the wrong side of 0 من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go قصد دارم بروم
i am purposed to go در نظر دارم بروم
i am reluctant to go اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that سخت گمان دارم که
i have a hunch that بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah به شاه عرض دارم
I have an appointment with the dentist. با دندانساز قرار دارم
I am beginning to realize ( understand ) . کم کم دارم متوجه می شوم
i yearn for ارزوی استراحت دارم
I am deae beat . I am tired out . از خستگی دارم غش می کنم
iam ill bested موقعیت بدی دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time . خیلی عجله دارم
I believe in God. من به خدا ایمان دارم.
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
i stand to it that جدا عقیده دارم که
I owe her a grudge حق دارم که با اولج باشم
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I am staying at the hotel. در هتل منزل دارم.
I feel like throwing up. <idiom> دارم بالا میارم.
now that you know the way.... اکنون که راه را یاد گرفتید حال که راه را بلدهستید.......
I have to study من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
It pleases me. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I would like to know the truth. من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I'm working on it. دارم روش کار میکنم.
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
I live a very regular life . زندگی خیلی منظمی دارم
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
i have worse to tell you بدتر از این دارم که بشمابگویم
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
i own to having done it اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
I have a date with my fiandee. با نامزدم قرار ملاقات دارم
I like it. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
do tell me خواهش دارم بمن بگویید
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I have all kinds of problems. هزار جور گرفتار ؟ دارم
I am going on twenty. دارم می روم توی 20سالگی ؟
He owes me some money. از او پول می خواهم (طلب دارم )
i have a suit to the shah عریضه برای شاه دارم
I am thinding of going to Europe. خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am looking for work ( ajob). دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I intend to buy a car . خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
i p to arrange an intrriew قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
i please to do it خوش دارم که این کار را بکنم
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I have a son your age. پسری دارم بسن ( وسال) شما
i insist on his innocence جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I would like to learn the truth. من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
i insist that he is innocent جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
I'm starving [to death] . از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I'm sure we can come to some arrangement. من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i intend my son for the bar خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
My clothes are a witness to my poverty. لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
iam impatient to go دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
From your lips to God's ears! <idiom> امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
coronation carpet فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
Now I'm starting to believe it. دارم یواش یواش قبولش میکنم.
i suffer from headache سردرد دارم دچار سردرد هستم
I like to be friends with you. من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com