English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English Persian
two cell accumulator اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
Other Matches
accumulator اکومولاتور
accumulator cell سلول اکومولاتور
accumulator plate صفحه اکومولاتور
accumulator acid اکومولاتور اسید
accumulator battery اکومولاتور باطری
accumulator charge بارگیری اکومولاتور
accumulator charging باردارشدن اکومولاتور
accumulator container فرف اکومولاتور
accumulator switchboard تابلوی اتصالات اکومولاتور
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
unicellular یک سلولی
unicellularity یک سلولی
cellulous سلولی
cell receptor گیرنده سلولی
cell animation تحرک سلولی
cellular بافت سلولی
acellular غیر سلولی
amebae جانور تک سلولی
amebas جانور تک سلولی
amoeba جانور تک سلولی
amoebae جانور تک سلولی
amoebas جانور تک سلولی
multicellular چند سلولی
meiosis تقسیم سلولی
intercellular داخل سلولی
extracellular خارج سلولی
amitosis یک نوع تقسیم سلولی
cellular structure ساختارسلولی سازه سلولی
macronucleus هسته سلولی بزرگتر
lysate حاصل تجزیه سلولی
amoebic وابسته به جانور تک سلولی
diploblastic دارای دو غشاء سلولی
karyokinesis مرحله تقسیم سلولی
endoenzyme انزیم داخل سلولی
exoenzyme انزیم خارج سلولی
sclerenchyma بافت سخت سلولی
duple دوبل
receptacles حفره درون سلولی گیاه
agamete تکثیر سلولی غیر جنسی
protoplasm ماده اصلی جسم سلولی
stratum رتبه طبقه نسج سلولی
triploblastic دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
receptacle حفره درون سلولی گیاه
double knot گره دوبل
push and pull lever اهرم دوبل
double entry bookkeeping حسابداری دوبل
double frequency فرکانس دوبل
double integral انتگرال دوبل
double refraction شکست دوبل
double refraction انکسار دوبل
double seam درز دوبل
double u butt joint اتصال لب به لب یو دوبل
double u butt weld جوش لب به لب یو دوبل
dual tire لاستیک دوبل
dual capacitor خازن دوبل
twin conductor هادی دوبل
double bottoms ناو کف دوبل
double-checks کیش دوبل
double belt تسمه دوبل
double vee guide راهنمای وی دوبل
twin lever اهرم دوبل
fours مسابقه دوبل
double amplitude دامنه دوبل
doubles بازی دوبل
double acting fuse فیوز دوبل
doubled up بازی دوبل
doubled بازی دوبل
double check کیش دوبل
double-check کیش دوبل
double-checked کیش دوبل
double-checking کیش دوبل
double diode دیود دوبل
double بازی دوبل
karyolymph ماده اساسی زمینه هسته سلولی
lumen حفره سلولی درون جدار گیاه
prophase مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
dual crank میل لنگ دوبل
duplex fixed bed miller دستگاه فرز دوبل
indenture دوبل کردن قرارداد
double rotor motor موتور با رتور دوبل
double flanged butt joint اتصال لب به لب- لبه دوبل
double flanged seam درز- لبه دوبل
double earth fault اتصال زمین دوبل
double dribble خطای دوبل در بسکتبال
double i butt weld جوش درزی ای دوبل
double delta connection اتصال مثلث دوبل
double integration method روش انتگرال دوبل
double entry سیستم دفترداری دوبل
double knee لوله زانویی دوبل
polyphase earth اتصال زمین دوبل
double bank radial engine موتور ستارهای دوبل
double tandem engine موتور سری دوبل
double three spindle machine دستگاه سه هرزگردی دوبل
double accumulator switch کلید انباره دوبل
telophase اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
schizogony تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
lyse بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
double two high rolling mill دستگاه نورد مضاعف دوبل
double multiple disc clutch کلاج چند صفحه- دوبل
double thrust ball bearing بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double thrust bearing یاطاقان با فشار محوری دوبل
double track railway bridge پل راه اهن باسکوی دوبل
double helical gear چرخ دندانه مارپیچی دوبل
double four spindle machine دستگاه چهار هرزگردی دوبل
double keyway broach مته دستی با جا خار دوبل
double angle milling cutter دستگاه فرز زاویه دوبل
gametocyte سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
mastigophoran اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
double squirrel cage موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
adjustable double endwrench آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
double accentric press پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
double frame hobbing machine دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
macromere سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
prolotherapy اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
up and back بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
duplex operation کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
double base diode دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
islets of langerhans دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
crediting ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credit ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
lymphoblast سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
alleyways حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
fissiparous تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
colony گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
gemmulation جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
hair [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
karyosystematice بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
embryonic layer غشاء جنینی غشاء سلولی
duodide دیود مضاعف دیود دوبل
bight حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com