Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
dope
اگاهی داروی مخدر
dopes
اگاهی داروی مخدر
Other Matches
drugs
داروی مخدر
drugging
داروی مخدر
drugged
داروی مخدر
drug
داروی مخدر
narcitic
داروی مخدر
narcotism
اثر داروی مخدر
to drug somebody
به کسی داروی مخدر دادن
stuperfacient
مخدر دارویاعامل مخدر
exsiccative
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
exsiccant
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
antimalarial
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
stupefacient
مخدر
narcitic
مخدر
narcotic
مخدر
neurotoxic
مخدر اعصاب
narcotics
داروهای مخدر
narcotic drugs
مواد مخدر
dopes
ماده مخدر
dope
ماده مخدر
narcotic
ماده مخدر
stupefier
مخدر تخدیر کننده
drug trafficking
قاچاق مواد مخدر
narcotin
جوهر مخدر افیون
drug addiction
اعتیاد به مواد مخدر
drug trafficker
قاچاقچی مواد مخدر
opiates
مخدر تکسین دهنده
opiate
مخدر تکسین دهنده
stupefactive
مخدر دارویاعامل مخدرگیج سازی
nobble
نزریق مواد مخدر به اسب
nobbles
نزریق مواد مخدر به اسب
nobbling
نزریق مواد مخدر به اسب
nobbled
نزریق مواد مخدر به اسب
drug pushers
توزیع کنندگان مواد مخدر
mainlined
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlining
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainline
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
to frisk
[a person]
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
acid house
نوعی موسیقی رقص کهاصولا با استفاده از مواد مخدر توهمزا همراه است
noticed
اگاهی
notice
اگاهی
advertisements
اگاهی
consciousness
حس اگاهی
consciousness
اگاهی
knowledge
اگاهی
notices
اگاهی
noticing
اگاهی
awareness
اگاهی
mindfulness
اگاهی
informational
اگاهی
appreciation
[awareness]
حس اگاهی
conscious mind
حس اگاهی
conizance
اگاهی
cogency
اگاهی
awareness
حس اگاهی
conscience
[archaic for: consciousness]
حس اگاهی
i.e.
اگاهی
monition
اگاهی
acquaintances
اگاهی
information
اگاهی
intimations
اگاهی
perceptions
اگاهی
intelligence
اگاهی
ideas
اگاهی
inkling
اگاهی
perception
اگاهی
intimation
اگاهی
idea
اگاهی
augury
پیش اگاهی
informing
اگاهی دادن
inform
اگاهی دادن
notified
اگاهی دادن
learn
اگاهی یافتن
knowledge base
پایگاه اگاهی
learns
اگاهی یافتن
auguries
پیش اگاهی
transinformation
اگاهی متقابل
informs
اگاهی دادن
criminal investigation department
اداره اگاهی
class consciousness
اگاهی طبقهای
conversancy
اگاهی کامل
conversance
اگاهی کامل
cognizance
شناسایی اگاهی
coconsciousness
اگاهی ثانوی
precognition
پیش اگاهی
informants
اگاهی دهنده
informant
اگاهی دهنده
the d. poliee
اداره اگاهی
to give to understand
اگاهی دادن
to give the alarm
اگاهی دادن
to give notice
اگاهی دادن
to give intelligence
اگاهی دادن
to come to know
اگاهی یافتن
criminal i. department
اداره اگاهی
the infinitive mood
مصدر اگاهی
coconscious
اگاهی ثانوی
notifies
اگاهی دادن
notify
اگاهی دادن
advertiser
اگاهی دهنده
advertisers
اگاهی دهنده
foredknowlege
اگاهی از پیش
group consciousness
اگاهی گروهی
awakened
اگاهی یافته
letter of a
اگاهی نامه
knowlege representation
نمایش اگاهی
notifying
اگاهی دادن
knowledge domain
قلمرو اگاهی
information theory
نظریه اگاهی
monitors
اگاهی دهنده
prescience
اگاهی از پیش
knowledge engineer
مهندسی اگاهی
meta knowledge
اگاهی غیرنمادین
foreknowledge
اگاهی از پیش
apprise
اگاهی دادن
forebedement
اگاهی از پیش
apprises
اگاهی دادن
apprising
اگاهی دادن
monitor
اگاهی دهنده
monitored
اگاهی دهنده
informatory
اگاهی بخش
immediacy
اگاهی حضور ذهن
sensibleness
عملی بودن اگاهی
Scotland
اداره اگاهی در لندن
alarmed
: هشدار اگاهی از خطر
foretold
از پیش اگاهی داد
alarmingly
: هشدار اگاهی از خطر
science
علم طبیعی اگاهی
sciences
علم طبیعی اگاهی
foretells
ازپیش اگاهی دادن
foretelling
ازپیش اگاهی دادن
for your information
برای اگاهی شما
foretell
ازپیش اگاهی دادن
alarm
: هشدار اگاهی از خطر
subliminally
خارج ازمرحله اگاهی
alarms
: هشدار اگاهی از خطر
you are advised that
به شما اگاهی میدهد
subliminal
خارج ازمرحله اگاهی
alarum
: هشدار اگاهی از خطر
foreknow
از غیب اگاهی داشتن
we are informed by him that
محترما` اگاهی میدهد که
febrifnge
داروی تب بر
antifebrine
داروی تب بر
antipyretic
داروی تب بر
pyretic
داروی تب بر
pulmonic
داروی شش
enlightement
روشنی فکر اگاهی حقیقی
monitory
وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
to keep the track of something
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to obtaini. on anything
درباره چیزی اگاهی یافتن
briefer
کوتاه کردن اگاهی دادن
self awareness
اگاهی از خود خویشتن شناسی
brief
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest
کوتاه کردن اگاهی دادن
psychedelic
داروی توهم زا
pep pills
داروی انگیزان
liverwort
داروی جگر
nepenthes
داروی غمزدا
rubella
داروی محمره
jalap
داروی مسهل
anticonvulsive
داروی ضد تشنج
miticide
داروی موش کش
pep pill
داروی انگیزان
psoric
داروی جرب
eyewash
داروی چشم
psychoactive drug
داروی روانگردان
relaxant
داروی بیحالی
roborant
داروی نیروبخش
stimulant drug
داروی محرک
tickicide
داروی کنه کش
obstruent
داروی قابض
toxicant
داروی سمی
nepenthe
داروی غمزدا
vomitoryt
داروی قی اور
wormroot
داروی ضد کرم
wormseed
داروی ضد کرم
downer
داروی مسکن
downers
داروی مسکن
anorexic
داروی اشتها کم کن
depilatory
داروی ازاله مو
pain killer
داروی درد کش
aperient
داروی ملین
allheal
داروی هر درد
antiparalytic
داروی ضدفلج
digestant
داروی گوارنده
corrobrant
داروی نیروبخش
cholagogue
داروی زرداب کش
anesthetic
داروی بیهوشی
anesthetic
داروی بیحسی
patent medicines
داروی اسپسیالیته
patent medicines
داروی اختصاصی
antidepressant
داروی ضد افسردگی
carminative
داروی ضد نفخ
antidepressive
داروی ضد افسردگی
antihistamine
داروی ضد هیستامین
bute
داروی ضد درد
ataraxic
داروی مسکن
ataractic
داروی مسکن
antimanic ru
داروی ضد شیدایی
eye wash
داروی چشم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com