Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
Other Matches
Take it or leave it.
می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
no paternosterŠno p
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
hereabout
درهمین نزدیکی ها
That is the beauty of it.
قشنگی اش درهمین است
in the next few days
درهمین چند روزه
That is the noice thing about it .
لطفش درهمین است
There is the rub.
اشکال درهمین جااست
The gas station is nearby .
پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
grade
کلاس
cl
کلاس
grades
کلاس
schoolroom
کلاس
schoolrooms
کلاس
classed
کلاس
classes
کلاس
homeroom
کلاس
classing
کلاس
class
کلاس
residue
پس ماند
residues
پس ماند
remanence
پس ماند
inertia
ماند
he stands first in his class
او در کلاس خود
first class
فرست کلاس
economy class
اکونومی کلاس
grade
کلاس کیفیت
insulation class
کلاس ایزولاسیون
grades
کلاس کیفیت
summer school
کلاس تابستانی
summer schools
کلاس تابستانی
surveillant
مبصر کلاس
skull practice
کلاس اموزشی
homeroom
کلاس درس
classroom
کلاس درس
classroom
کلاس درس
]
کلاس درس
formroom
کلاس درس
schoolroom
کلاس درس
classrooms
کلاس درس
lower class
بی کلاس
[در جامعه]
subclass
بی کلاس
[در جامعه]
underclass
بی کلاس
[در جامعه]
form room
[British
کلاس درس
magnetic inertia
پس ماند مغناطیسی
that borders upon madness
اینکاربدیوانگی می ماند
he did not open his lips
خاموش ماند
moment of inertia
گشتاور ماند
inertial force
نیروی ماند
storing
می باقی می ماند
store
می باقی می ماند
it was left unfinished
ناتمام ماند
Water staing (long ) in one place becomes putrid .
<proverb>
آب که یک جا ماند مى گندد.
residual magnetism
مغناطیس پس ماند
insulation class
کلاس عایق بندی
surveyor
مبصر کلاس پیمایشگر
classifications
روش کلاس بندی
surveyors
مبصر کلاس پیمایشگر
classification
روش کلاس بندی
toxicomania
سم خواهی
She was left out in the cold . she was left high and dry .
سرش بی کلاه ماند
rest mass
جرم ماند
[فیزیک]
intrinsic mass
جرم ماند
[فیزیک]
proper mass
جرم ماند
[فیزیک]
mass
جرم ماند
[فیزیک]
He wisely stayed at home .
عقل کردودرمنزل ماند
it was snowed under
زیر برف ماند
principal moment of inertia
لنگر اصلی ماند
principal axis of inertia
محور اصلی ماند
She wI'll survive . She wI'll pull through.
زنده خواهد ماند
invariant mass
جرم ماند
[فیزیک]
rotational inertia
گشتاور ماند
[فیزیک]
angular mass
گشتاور ماند
[فیزیک]
I couldnt (failed to) get that long- cherished wish.
داغش به دلم ماند
hit the books
<idiom>
برای کلاس آماده شدن
He is at the bottom of the class.
اوشاگرد آخر کلاس است
benevolence
خیر خواهی
blackmail
باج خواهی
blackmailed
باج خواهی
progressivism
ترقی خواهی
thanatomania
مرگ خواهی
blackmailing
باج خواهی
blackmails
باج خواهی
oestrus
گشن خواهی
nosophilia
بیماری خواهی
progressiveness
ترقی خواهی
sapphism
همجنس خواهی
inversions
همجنس خواهی
zeal
خیر خواهی
zoophily
حیوان خواهی
zoophilia
حیوان خواهی
zealotry
هوا خواهی
will to power
قدرت خواهی
benevolence
نیک خواهی
Why dont you leave me alone?
از جان من چه می خواهی ؟
thou wilt go
خواهی رفت
thou shalt go
خواهی رفت
inversion
همجنس خواهی
homosexuality
همجنس خواهی
willy-nilly
خواهی نخواهی
willy nilly
خواهی نخواهی
coprophilia
مدفوع خواهی
uranism
همجنس خواهی
illy
ازروی بد خواهی
hebephilia
نوجوان خواهی
homoerotism
همجنس خواهی
amativeness
خاطر خواهی
electron affinity
الکترون خواهی
ephebophilia
جوان خواهی
amende honorable
پوزش خواهی
estrus
گشن خواهی
impulses
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
The would left a mark.
جای زخم باقی ماند
impulse
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
It left a good taste in my mouth .
مزه اش توی دهانم ماند
residual
آنچه در پشت سر باقی می ماند
much sugar was left
قند زیادی باقی ماند
I benefited greatly from the english course.
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
classing
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
day school
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day schools
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
The professor stepped into the classroom.
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
classes
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
poll
نظر خواهی کردن
Pick, what you like
[want]
!
هر کدام را می خواهی بردار!
apologised
عذر خواهی کردن
polled
نظر خواهی کردن
liberalism
اصول ازادی خواهی
apologises
عذر خواهی کردن
apologising
عذر خواهی کردن
apologizing
عذر خواهی کردن
Why do you want to know ? dont be nosy.
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
apologizes
عذر خواهی کردن
Do you want some more food ?
بازهم غذا می خواهی ؟
What the hell do you want?
چه زهر ماری می خواهی ؟
apologized
عذر خواهی کردن
polls
نظر خواهی کردن
apologize
عذر خواهی کردن
crystal growth affinity
رشد خواهی بلور
hypersexuality
فزون خواهی جنسی
sapphism
همجنس خواهی زنان
supercilious
از روی خود خواهی
abundancy motive
انگیزه فزون خواهی
apologise
عذر خواهی کردن
latent homosexuality
همجنس خواهی نهفته
appealable
قابل پژوهش خواهی
overt homosexuality
همجنس خواهی اشکار
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
public spiritedness
خیر خواهی مردم
urning
در همجنس خواهی مردان
to offer an apology
عذر خواهی کردن
tribadism
همجنس خواهی فاعلی
pratincole
سکجور مرغ باران که به پرستو می ماند
duration
مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
dead wood
میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
disclose
یات چیزی که باید مخفی می ماند
impulsive
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
The snow doesn't stay on the ground.
[The snow doesn't stick.]
[American English]
,
[The snow doesn't settle.]
[British English]
برف روی زمین نمی ماند.
She wI'll never realize this wish.
این آرزو بدلش خواهد ماند
The judge remained an honest man all his life .
قاضی تمام عمرش درستکار ماند
disclosing
یات چیزی که باید مخفی می ماند
That way, it stays in suspension.
به این صورت معلق باقی می ماند.
discloses
یات چیزی که باید مخفی می ماند
sub-
تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
inheritance
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritances
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
generosity
خیر خواهی گشاده دستی
Do you want to have your fortune told?
می خواهی برایت فال بگیرم ؟
She is hopping mad .
چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
Having hardly arrived you want to. . .
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
to play at
خواهی نخواهی اقدام کردن
faute de mieux
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
A full purse never lacks friends..
<proverb>
یک کیسه پر هرکز بدون رفیق نمى ماند .
baby split
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
inherits
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherit
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inheriting
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
You seem to expect something for good measure !
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
Where do you want to go this time of night ?
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
knuckle sprue
استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
sea echelon
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
to gloze over one's words
سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
public spirit
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man .
اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
taxi dancer
دختری که در کلاس رقص یاکاباره در مقابل پول بامشتریان دیگر میرقصد
This is an elusive word .
این لغت خیلی فرار است ( درحافظه باقی نمی ماند )
I dont quite remembered to post (mail)your letter.
کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
hypothecate
در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
fairness
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
nothing serves to but apology
هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
switching
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند
inputted
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com