English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
English Persian
I forbid you to go . Heaven help you if you go ! اگر رفتی نرفتی ! ( مبا دا بروی )
Other Matches
A good thing you didnt go. چه خوب شد نرفتی
sequential پی رفتی
recessive پس رفتی
to fall down بروی درافتادن
to eat the leek بروی مبارک خودنیاوردن
theatricalize بروی صحنه اوردن
the men were locked out در را بروی کارگران بستند
You are most welcome . قدمتان بروی چشم
crossest قلم کشیدن بروی
crosses قلم کشیدن بروی
crosser قلم کشیدن بروی
cross قلم کشیدن بروی
To drow ( pull ) a gun on some one . بروی کسی اسلحه کشیدن
epigynous واقع بروی تخمدان برمادگی
Dont let on that you know. بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
Where do you want to go this time of night ? این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
zonate واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
chest roll چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
sisyphus سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
neoclassical economics در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com