Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English
Persian
if i had brains
<idiom>
اگر عقلم رسیده بود
Other Matches
According to my lights .
تا آنجا که عقلم قد می دهد
i am at my wit's end
دیگر عقلم به جایی نمیرسد
I am at my wits end.
من یکی که عقلم بجائی نمی رسد ( قدنمی دهد )
headed
رسیده
consummating
رسیده
consummates
رسیده
ripest
رسیده
consummated
رسیده
consummate
رسیده
mellows
رسیده
mellow
رسیده
riper
رسیده
mellowing
رسیده
mellowed
رسیده
ripe
رسیده
imported
کالای رسیده
approvingly
به تایید رسیده
It's time
وقتش رسیده که
import
کالای رسیده
culminant
باوج رسیده
importing
کالای رسیده
passed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
floor length
رسیده بکف
jack in office
رسیده است
knee high
بزانو رسیده
maturation
رسیده شدن
new arrived
تازه رسیده
new come
تازه رسیده
over ripe
زیاد رسیده
overripe
بسیار رسیده
ripely
بطور رسیده
Inc
به ثبت رسیده
full fledged
بالغ رسیده
climactic
باوج رسیده
approved
به تایید رسیده
overdue
موعد رسیده
fullest
بالغ رسیده
full
بالغ رسیده
in wards
کالای رسیده
allowed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
in-
:رسیده امده
in
:رسیده امده
agreed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
authorized
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
full-fledged
بالغ رسیده
inwards
واردات کالای رسیده
intersection point
نقطه بهم رسیده
elvis has left the building
<idiom>
[نمایش به اتمام رسیده]
raised to the purple
بپایه مترانی رسیده
saturant
بحد اشباع رسیده
jumped-up
تازه به دوران رسیده
letterbox
جعبهی نامههای رسیده
I am fed up to the back teeth . I cant stomack it any more.
جانم به لبم رسیده
letterboxes
جعبهی نامههای رسیده
Did it ever occur to you that …
تا کنون بفکرت رسیده که ...
on end
<idiom>
بنظر به پایان رسیده
ripens
رسیده کردن یاشدن
nouveau-riche
تازه بدوران رسیده
confirmation
تایید ازاطلاعات رسیده
nouveaux-riches
تازه بدوران رسیده
evaluation
ارزیابی اخبار رسیده
nouveau riche
تازه بدوران رسیده
parvenus
تازه بدوران رسیده
parvenu
تازه بدوران رسیده
grown
رسیده جوانه زده
aggrieved
محنت رسیده مغموم
pensionable
وقت بازنشستگی رسیده
evaluations
ارزیابی اخبار رسیده
ripened
رسیده کردن یاشدن
ripening
رسیده کردن یاشدن
bequests
ارثی که بنابوصیت رسیده
bequest
ارثی که بنابوصیت رسیده
indenting
سفارش رسیده از خارج
ripen
رسیده کردن یاشدن
indents
سفارش رسیده از خارج
indent
سفارش رسیده از خارج
antemortem
مرگ زود رسیده
it was at its height
به منتهای درجه رسیده بود
it is time i was going
وقت رفتن من رسیده است
it is high time to go
وقت رفتن رسیده است
he has been put to his trumps
کاردبه استخوانش رسیده است
perfects
کاملا رسیده تکمیل کردن
he is up a gum tree
کاردبه استخوانش رسیده است
i am nat my last shifts
کارد به استخوانم رسیده است
paprica
میوه رسیده فلفل قرمز
perfecting
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfected
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfect
کاملا رسیده تکمیل کردن
feed water
اب رسیده به دیگ بخار ناو
patentee
ذینفع اختراع به ثبت رسیده
syngraph
تنظیم کنندگان رسیده باشد
paprika
میوه رسیده فلفل قرمز
the story is at an end
استان به پایان رسیده است
heirloom
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
heirlooms
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
upstarts
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
Has a letter arrived for me?
آیا برای من نامه ای رسیده است؟
upstart
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
haricot
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
haricots
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
I have just received your letter.
کاغذت تازه به دستم رسیده است
things have come to a pretty pass
کار بجای باریک رسیده است
the bill of has come to mature
وعده پرداخت برات رسیده است
irreducibility
حالت چیزیکه به کمینه رسیده و از ان دیگرکمترنمیشود
the bill has come to maturity
وعده پرداخت برات رسیده است
backtell
ابلاغ دستورات رسیده از رده بالا
embryonic membrane
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
semifinalist
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
ground waves
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
young people
دخترها و پسرهایی که بسن ازدواج رسیده اند
centralized items
اقلامی که دستور کنترل توزیع تمرکزی ان رسیده
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
priming
استر کاری چیدن برگ رسیده تنباکو
Now it is about time to head home!
الان وقتش رسیده به خانه برویم
[بروم]
!
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
carpetbagger
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
aposteriori
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
brie
پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد
carpetbaggers
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
dowagers
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
dowager
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
nonagium
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
dowager
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
dowagers
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
exponents
شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
exponent
شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
end
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
hot valve clearance
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
interpretation
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretations
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
things have come to a pretty
کاربجای باریک رسیده است کارو بار خراب است
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com