Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (7 milliseconds)
English
Persian
If you want to sell your car , I am your man .
اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
Other Matches
loss leader
بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
Take it or leave it.
می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
When do you take delivery of yourcar ?
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
You have paid too much for your car .
اتوموبیلت را گران خریدی
I bought it on the recommendation of a friend.
طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
I bought it on your recommendation.
بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
Jerry builder
بساز و بفروش
selling
فروختن بفروش رفتن
sells
فروختن بفروش رفتن
to work off
بفروش رساندن اب کردن
sell
فروختن بفروش رفتن
sold
فروخته شده بفروش رفته
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
soft sell
بانرمی وملایمت بفروش رساندن
to go off
بفروش رفتن نتیجه دادن
work off
از شر چیزی خلاص شدن بفروش رساندن
products customarily found in a pharmacy
کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
piece goods
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
sell-out
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
New and used cars are sold here .
انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
sell-outs
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell out
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
toxicomania
سم خواهی
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
hebephilia
نوجوان خواهی
nosophilia
بیماری خواهی
homoerotism
همجنس خواهی
zealotry
هوا خواهی
zoophilia
حیوان خواهی
illy
ازروی بد خواهی
zoophily
حیوان خواهی
oestrus
گشن خواهی
thou shalt go
خواهی رفت
thanatomania
مرگ خواهی
sapphism
همجنس خواهی
uranism
همجنس خواهی
inversions
همجنس خواهی
will to power
قدرت خواهی
progressivism
ترقی خواهی
progressiveness
ترقی خواهی
thou wilt go
خواهی رفت
estrus
گشن خواهی
ephebophilia
جوان خواهی
benevolence
نیک خواهی
inversion
همجنس خواهی
blackmail
باج خواهی
blackmailed
باج خواهی
zeal
خیر خواهی
blackmails
باج خواهی
homosexuality
همجنس خواهی
benevolence
خیر خواهی
blackmailing
باج خواهی
electron affinity
الکترون خواهی
willy nilly
خواهی نخواهی
coprophilia
مدفوع خواهی
Why dont you leave me alone?
از جان من چه می خواهی ؟
willy-nilly
خواهی نخواهی
amende honorable
پوزش خواهی
amativeness
خاطر خواهی
Pick, what you like
[want]
!
هر کدام را می خواهی بردار!
Do you want some more food ?
بازهم غذا می خواهی ؟
Why do you want to know ? dont be nosy.
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
What the hell do you want?
چه زهر ماری می خواهی ؟
urning
در همجنس خواهی مردان
to offer an apology
عذر خواهی کردن
polled
نظر خواهی کردن
abundancy motive
انگیزه فزون خواهی
supercilious
از روی خود خواهی
liberalism
اصول ازادی خواهی
poll
نظر خواهی کردن
apologizing
عذر خواهی کردن
apologizes
عذر خواهی کردن
apologized
عذر خواهی کردن
apologize
عذر خواهی کردن
apologising
عذر خواهی کردن
apologises
عذر خواهی کردن
apologised
عذر خواهی کردن
polls
نظر خواهی کردن
apologise
عذر خواهی کردن
appealable
قابل پژوهش خواهی
latent homosexuality
همجنس خواهی نهفته
overt homosexuality
همجنس خواهی اشکار
tribadism
همجنس خواهی فاعلی
public spiritedness
خیر خواهی مردم
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
sapphism
همجنس خواهی زنان
crystal growth affinity
رشد خواهی بلور
hypersexuality
فزون خواهی جنسی
generosity
خیر خواهی گشاده دستی
faute de mieux
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
Do you want to have your fortune told?
می خواهی برایت فال بگیرم ؟
She is hopping mad .
چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
to play at
خواهی نخواهی اقدام کردن
Having hardly arrived you want to. . .
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Where do you want to go this time of night ?
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You seem to expect something for good measure !
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
public spirit
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
nothing serves to but apology
هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
invitations
وعده خواهی وعده گیری
invitation
وعده خواهی وعده گیری
constant dripping wears away the stone
<proverb>
اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com