English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (4 milliseconds)
English Persian
If I dont forget . اگر یادم بماند ( نرود)
Other Matches
Why shoudnt she go? چرا که نرود ؟
i told him not to go به او گفتم نرود
Dont forget to wind up your watch . یادت نرود ساعتت راکوک کنی
I dont remember ( recall ) . یادم نیست
it escaped my memory یادم رفت
I had completely forgotten . هیچ یادم نبود
i recollect having seen him یادم می اید که او رادیدم
It escaped me. آن یادم نمی آید .
I remembered to post the letters . یادم بود که نامه ها را پست کنم
I cant remember her name . اسمش یادم نیست ( نمی آید )
I dont quite remembered to post (mail)your letter. کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
Leave it I'll tomorrow . Let it wait tI'll tomorrow . بگذار بماند تا فردا
leave it over عجاله بگذارید بماند
he is to stay قرار است بماند
he is to stay بنا است بماند
some one must stay here یک کسی باید اینجا بماند
i do not u.his wanting to say نمیفهم چرامی خواهد بماند
under pledge of secrecy با این قول که راز پوشیده بماند
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
pivot foot پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
It is for your own ears. پیش خودت بماند ( بکسی چیزی نگه )
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
him to stay نتوانستم او راوادار کنم بماندحریف اونشدم بماند
permanently انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
flying dutchman ملوان هلندی که محکوم شد تا روز قیامت روی دریا بماند
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
dunnage کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
It is for yours for keeps . پیش خودت بماند ( مال خودت )
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com