Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English
Persian
advertisement
اگهی تبلیغاتی
advertisements
اگهی تبلیغاتی
Other Matches
propagandistic
تبلیغاتی
schemes
برنامه تبلیغاتی
schemed
برنامه تبلیغاتی
scheme
برنامه تبلیغاتی
publicity films
فیلمهای تبلیغاتی
advertising agency
آژانس تبلیغاتی
advertising spot
فیلم تبلیغاتی
advertising campaign
فعالیت تبلیغاتی
publicity drive
فعالیت تبلیغاتی
commercials
اگهیهای تبلیغاتی
cold war
جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی
cold war
جنگ تبلیغاتی وروانی
leafleted
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
copywriter
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
itinerate
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
leaflet bomb
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
copywriters
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
white propaganda
تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
me too
دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
cold war
عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
ticket
اگهی
proclamations
اگهی
tickets
اگهی
proclamation
اگهی
caveats
اگهی
noticed
اگهی
caveat
اگهی
notices
اگهی
advertisements
اگهی
notice
اگهی
noticing
اگهی
announcements
اگهی
affiche
اگهی
warnings
اگهی
posters
اگهی
poster
اگهی
indiction
اگهی
indigitation
اگهی
infore
اگهی به
warning
اگهی
Annunciation
اگهی
acknowledgments
اگهی
acknowledgements
اگهی
announcement
اگهی
acknowledgement
اگهی
notice to mariner
اگهی دریایی
play bill
اگهی نمایش
previous notice
پیش اگهی
fly bill
اگهی دستی
warning order
دستور اگهی
annunciate
اگهی دادن
pin-up
چسبانیدن اگهی
pin-up
الصاق اگهی
pin-ups
چسبانیدن اگهی
pin up
الصاق اگهی
gazette
اعلان و اگهی
pin-ups
الصاق اگهی
pin up
چسبانیدن اگهی
prognosis
پیش اگهی
advertize
اگهی دادن
billsticker
اگهی چسبان
obituaries
اگهی در گذشت
advertised
اگهی دادن
announcing
اگهی دادن
announces
اگهی دادن
announced
اگهی دادن
announce
اگهی دادن
banning
اگهی احضار
informs
اگهی دادن
informing
اگهی دادن
inform
اگهی دادن
ban
اگهی احضار
handbills
اگهی دستی
handbill
اگهی دستی
assertion
بیانیه اگهی
obituary
اگهی در گذشت
advertises
اگهی دادن
prospectus
خلاصه اگهی
proclamations
اگهی دادن
forewarning
پیش اگهی
proclamation
اگهی دادن
prospectuses
خلاصه اگهی
bans
اگهی احضار
press agent
مامور اگهی و تبلیغ
flyer
اگهی روی کاغذکوچک
flyers
اگهی روی کاغذکوچک
proclamatory
متضمن اگهی یا اعلام
bulletin
اگهی نامه رسمی
fliers
اگهی روی کاغذکوچک
tender notice
اگهی دعوت به مناقصه
to paste up a playbill
اگهی نمایش بدیوارزدن
reclame
اگهی اغراق امیز
prognostic tests
ازمونهای پیش اگهی
bulletins
اگهی نامه رسمی
flier
اگهی روی کاغذکوچک
ballyhoo
اگهی پر سرو صدا کردن
necrology
ثبت اموات اگهی فوت
exclaim
بعموم اگهی دادن بانگ زدن
to proclaim meetings
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
publicised
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicising
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicize
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicized
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizes
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizing
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaims
بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaiming
بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaimed
بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicises
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
the public are hereby notified
بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
to put a notice on a door
اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing
بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
fly sheet
اگهی ها واعلاناتی که روی کاغذ کوچک چاپ شده ودستی پخش میشود
necrologist
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
screamer
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
promulge
انتشار دادن بعموم اگهی دادن
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
posted
اگهی کردن اعلان کردن
post-
اگهی کردن اعلان کردن
post
اگهی کردن اعلان کردن
posts
اگهی کردن اعلان کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com