English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (6 milliseconds)
English Persian
billsticker اگهی چسبان
Other Matches
trews شلوار چسبان یا نیم شلواری جوراب دار چسبان
fits قابل چسبان
fittest قابل چسبان
fit قابل چسبان
full fashioned پارچه چسبان
formfitting چسبان ببدن
billsticker اعلان چسبان
full fashioned کشباف چسبان ببدن
tights جامه چسبان وخفت
jodhpur شلوار چسبان سواری
binder چسبان مواد چسبنده
pantaloon نوعی شلواروجوراب سر هم و چسبان
paper hanger کاغذ دیواری چسبان
binders چسبان مواد چسبنده
hug me tight یکجور جامهء کشباف چسبان
reefing jacket یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
newmarket یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
noticing اگهی
caveats اگهی
announcement اگهی
proclamations اگهی
announcements اگهی
proclamation اگهی
notices اگهی
advertisements اگهی
noticed اگهی
tickets اگهی
ticket اگهی
notice اگهی
caveat اگهی
warning اگهی
warnings اگهی
Annunciation اگهی
infore اگهی به
indigitation اگهی
indiction اگهی
poster اگهی
posters اگهی
affiche اگهی
acknowledgments اگهی
acknowledgements اگهی
acknowledgement اگهی
advertize اگهی دادن
pin-up چسبانیدن اگهی
pin up الصاق اگهی
warning order دستور اگهی
play bill اگهی نمایش
notice to mariner اگهی دریایی
previous notice پیش اگهی
pin up چسبانیدن اگهی
prognosis پیش اگهی
pin-ups چسبانیدن اگهی
gazette اعلان و اگهی
fly bill اگهی دستی
pin-ups الصاق اگهی
annunciate اگهی دادن
pin-up الصاق اگهی
forewarning پیش اگهی
advertisements اگهی تبلیغاتی
ban اگهی احضار
banning اگهی احضار
advertises اگهی دادن
advertised اگهی دادن
announcing اگهی دادن
announces اگهی دادن
bans اگهی احضار
announced اگهی دادن
announce اگهی دادن
inform اگهی دادن
informing اگهی دادن
informs اگهی دادن
handbills اگهی دستی
handbill اگهی دستی
assertion بیانیه اگهی
advertisement اگهی تبلیغاتی
obituary اگهی در گذشت
prospectuses خلاصه اگهی
prospectus خلاصه اگهی
proclamations اگهی دادن
proclamation اگهی دادن
obituaries اگهی در گذشت
reclame اگهی اغراق امیز
prognostic tests ازمونهای پیش اگهی
proclamatory متضمن اگهی یا اعلام
to paste up a playbill اگهی نمایش بدیوارزدن
press agent مامور اگهی و تبلیغ
tender notice اگهی دعوت به مناقصه
flyer اگهی روی کاغذکوچک
bulletins اگهی نامه رسمی
flyers اگهی روی کاغذکوچک
bulletin اگهی نامه رسمی
flier اگهی روی کاغذکوچک
fliers اگهی روی کاغذکوچک
necrology ثبت اموات اگهی فوت
ballyhoo اگهی پر سرو صدا کردن
publicizing اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaimed بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaim بعموم اگهی دادن بانگ زدن
the public are hereby notified بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
to proclaim meetings بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
publicizes اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicises اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaiming بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicized اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicize اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicising اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaims بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicised اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
to put a notice on a door اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
fly sheet اگهی ها واعلاناتی که روی کاغذ کوچک چاپ شده ودستی پخش میشود
necrologist متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
promulge انتشار دادن بعموم اگهی دادن
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
posts اگهی کردن اعلان کردن
post اگهی کردن اعلان کردن
posted اگهی کردن اعلان کردن
post- اگهی کردن اعلان کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com