English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English Persian
Goa ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
Other Matches
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
India هندوستان
Indo- هندوستان و ...
Indo- پیشوند هندوستان
indo aryan به زبانهای اریایی و هندوستان
provincial ایالتی
statewide ایالتی
state hood ایالتی
rupees واحد پول نقره هندوستان
rupee واحد پول نقره هندوستان
He has relapsed into his old ways. فیلش یاد هندوستان کرده
Indian rug قالی یا قالیچه مربوط به هندوستان
Bidonville [نوعی کلبه در کلکته هندوستان]
intrastate درون ایالتی
statehouses مجلس ایالتی
landesgericht دادگاه ایالتی
state guard ارتش ایالتی
statehouse مجلس ایالتی
state prison زندان ایالتی
state university دانشگاه ایالتی
house of assembly مجلس ایالتی
interstates بین ایالتی
interstate بین ایالتی
The elephant has remembered India. <proverb> فیلش یاد هندوستان کرده است .
overland route راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
statehood حالت ایالتی داشتن
Capitol عمارت پارلمان ایالتی
statehouses مجلس مقننه ایالتی
statehouse مجلس مقننه ایالتی
state guard نیروی نظامی ایالتی
koh i noor کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
fcc شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
strandline خط ساحلی
inshore water اب ساحلی
offing اب ساحلی
seasider ساحلی
bridgehead line خط سر پل ساحلی
bridge head سر پل ساحلی
beach head سر پل ساحلی
sea board خط ساحلی
inshore ساحلی
coastline خط ساحلی
coastlines خط ساحلی
coastal ساحلی
inshore current جریان اب ساحلی
inshore water ابهای ساحلی
inshorepatrol گشتی ساحلی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
foreshores کمربند ساحلی
land breeze باد ساحلی
coastal patrol گشتی ساحلی
inshore current جریانات ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
groyne سد یا دیواره ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
costal frontier مرز ساحلی
territorial waters ابهای ساحلی
coastal zone منطقه ساحلی
coastal route مسیر ساحلی
foreshore کمربند ساحلی
martello قلعه ساحلی
over the beach operations عملیات ساحلی
tidewater خط ساحلی کشند اب
dune توده شن ساحلی
quay دیوار ساحلی
quays دیوار ساحلی
coast station ایستگاه ساحلی
shore stablishment تاسیسات ساحلی
marina تفرجگاه ساحلی
shore patrol دژبان ساحلی
shore patrol پلیس ساحلی
shore boat تاکسی ساحلی
marinas تفرجگاه ساحلی
littoral ناحیه ساحلی
sea dike دیوار ساحلی
coastguard گارد ساحلی
coastguards گارد ساحلی
links تپه ساحلی
coastal frontier حدود ساحلی
beach face کمربند ساحلی
cabotage تجارت ساحلی
boat telephone تلفن ساحلی
beach reserves ذخایر ساحلی
territorial sea دریای ساحلی
beach patrol نگهبان ساحلی
beach patrol گشتی ساحلی
beach obstacle مانع ساحلی
beach erosion فرسایش ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
beach organization یکان ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
beach exit معبر ساحلی
barrier light نورافکن ساحلی
coastal artillery توپخانه ساحلی
landing craft کرجی ساحلی
cabotage کشتیرانی ساحلی
coast defence پدافند ساحلی
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
beach dump انبار موقت ساحلی
beach minefield میدان مین ساحلی
levee دیواره ساحلی رودخانه
battalion landing team تیم ساحلی گردان
beach group گروه خدمات ساحلی
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
beach matting تور سیمی ساحلی
sanbar دیوار شنی ساحلی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
coastal route راه ابی ساحلی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
coastal navigation, coasting حمل و نقل ساحلی
cabotage کشتی رانی ساحلی
barrier reef مرجان سنگ ساحلی
coaster کشتی ویژه خط ساحلی
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
lidos میعادگاه قشنگ ساحلی
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
cabotage حمل ونقل ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
coasters کشتی ویژه خط ساحلی
lido میعادگاه قشنگ ساحلی
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
tideland زمین ساحلی دستخوش جزرومد
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
cay تخته سنگ ساحلی درجزیره
phalarope مرغ ساحلی نوک دراز
surfbird مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
intracoastal sealift سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
willet مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
riviera ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
polder زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
rill جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
offshore در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
ports انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com