English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
Other Matches
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
can you fined a p proverb? ایامی توانیدضرب المثلی نظیران پیداکند
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
There was a run on the banks . مردم سرمایه هایشان را از بانکها بیرون می کشند
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
BACS سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
bankers automated clearance system سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
secure electronic transactions استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
state- دولت
stated دولت
states دولت
power دولت
mammon دولت
state دولت
powers دولت
powering دولت
powered دولت
stating دولت
respublica دولت
governments دولت
government دولت
the policy of the government رویه دولت
head of the state رئیس دولت
the body politic ملت و دولت
the policy of the government سیاست دولت
territory of state قلمرو دولت
loyalists دولت دوست
loyalist دولت دوست
independent state دولت مستقل
vassal atate دولت پوشالی
totaliarian state دولت توتالیتر
government stock سهام دولت
war state دولت جنگی
state budget بودجه دولت
government expenditures هزینههای دولت
government treasury خزانه دولت
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
buffer state دولت حایل
government budget بودجه دولت
forfeit to the state ضبط دولت
nation state دولت ملی
stateless بی دولت بی وطن
cabinets هیات دولت
cabinet هیات دولت
pillars of the state ارکان دولت
enemy state دولت دشمن
public debt بدهی دولت
public servant مستخدم دولت
quirinal دولت ایتالیا
national state دولت ملی
money bag دارایی دولت
state government دولت مرکزی
state property دارائی دولت
chief of state رئیس دولت
military government دولت نظامی
puppet government دولت پوشالی
Ottawa دولت کانادا
Warsaw دولت لهستان
Kremlin دولت شوروی
officer کارمند دولت
ambassadors ماموررسمی یک دولت
mandatary دولت قیم
state دولت استان
state- دولت استان
states دولت استان
stating دولت استان
ambassador ماموررسمی یک دولت
government department وزارتخانه دولت
nation-states دولت ملی
nation-state دولت ملی
mafias دولت ستیزی
official کارمند دولت
public officer [American E] کارمند دولت
office-holder کارمند دولت
mafia دولت ستیزی
Downing Street دولت انگلیس
office-holders کارمند دولت
Whitehall دولت انگلیس
stated دولت استان
civil servant [British E] کارمند دولت
govt government دولت
plateform اعلامیه سیاست دولت
cabinets کابینه هیئت دولت
federalism اصل دولت ائتلافی
secret services دستگاه محرمانه دولت
secret service دستگاه محرمانه دولت
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
peculation دستبرد در مال دولت
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
cabinet کابینه هیئت دولت
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
dependent state دولت غیر مستقل
land grant زمین اعطایی دولت
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
subsidy کمک بلاعوض دولت
most favoured nation دولت کامله الوداد
welfare state دولت بهبود بخش
federal council مجلس دولت متحده
mandatory powers اختیارات دولت قیم
federal authorities قدرت دولت متحده
family allowances کمک دولت به خانوارها
non serverign acts اعمال تصدی دولت
federalist طرفدار دولت فدرال
interpellate استیضاح کردن دولت
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
protected state دولت تحت الحمایه
bounties کمک اقتصادی دولت
secret service money اعتبار سری دولت
office-holders صاحب منصب دولت
office-holder صاحب منصب دولت
vassal atate دولت دست نشانده
mafia سازمان سری دولت ستیز
export incentive تشویق دولت در جهت صادرات
hand-out <idiom> پاداش ،معمولا از طرف دولت
subject to the british rule تحت تسلط دولت انگلیس
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
mafias سازمان سری دولت ستیز
federal constitution قانون اساسی دولت متحده
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
commissioners مامور عالی رتبه دولت
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
commissioner مامور عالی رتبه دولت
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
the sublime porte باب عالی دولت عثمانی
porte باب عالی دولت عثمانی
subsidies مکهای مالی دولت , سوبسید
sovereign دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
residents نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
guild socialism اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
statism تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
resident نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
coats of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
coat of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
sovereigns دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
monetization پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
government فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
quota کمیت تعیین شده توسط دولت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com