English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (2 milliseconds)
English Persian
running days ایام هفته
Search result with all words
feria یکی از ایام هفته
Other Matches
weekends اخر هفته تعطیل اخر هفته
weekend اخر هفته تعطیل اخر هفته
times ایام
timed ایام
time ایام
christmastide ایام کریسمس
days of grace ایام مهلت
ball ایام خوش
f. times ایام قدیم
holy day ایام متبرکه
leave of absence ایام ترک خدمت
vacationist گشتگر ایام تعطیلات
dole حق بیمه ایام بیکاری
leaves of absence ایام ترک خدمت
workmen's compensation insurance بیمهء ایام کار
workweek ایام کار درهفته
vacationer گشتگر ایام تعطیلات
triduum سه روز ایام ثلاثه
lay day ایام بارگیری و باراندازی کشتی
laydays ایام بارگیری و باراندازی کشتی
salad days ایام جوانی وبی تجربگی
Yuletide ایام عید تولد عیسی
ash wednesday اولین روز ایام روزهء مسیحیان
whitsuntide سه روز اول ایام عید گلریزان
halcyon ایام خوب گذشته روز ارام
mummer هنرپیشه صامت بازیگر نقابدار ایام نوئل
leave year سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
red letter مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
weeks هفته
a week یک هفته
per week هر هفته
week هفته
weekly هفته به هفته
weeklies هفته به هفته
next week هفته گذشته
passion week هفته مصیبت
triweekly هر سه هفته یکبار
for a week برای یک هفته
this d. a week یک هفته از امروز
A whole week یک هفته تمام
week end اخر هفته
to morrow week از فردا یک هفته
last week هفته گذشته
inside of a week در یک هفته کمتر
fair market هفته بازار
weekdays روز هفته
eight day هفته کوک
weekday روز هفته
midweek میان هفته
hebdomad هفت هفته
inside of a week کمتر از یک هفته
f.service نمازمعمولی هفته
week day روز معمولی هفته
Weekend تعطیلات آخر هفته
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
I will be staying a few days من میخواهم یک هفته بمانم.
nrxt monday دوشنبه این هفته
We stayed at the seaside for one week . یک هفته کنا ردریا ماندیم
Within the next few weeks . درعرض چند هفته آیند ؟
write me every week هر هفته برای من نامه بنویسید
embryo جنین کمتر از هشت هفته
embryos جنین کمتر از هشت هفته
ferial مربوط بمیان هفته عیدی
passion week هفته پیش از رستاخیز مسیح
to borrow for ... weeks برای ... هفته قرض گرفتن
capacitor تا دو هفته نیرو فراهم کند.
at least four times a week کم کمش چهار بار در هفته
strike pay حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
dog days ایام بین اول ژوئیه تا اول سپتامبر که هوا بسیار گرم است
fetuses جنین بیش از هشت هفته حمل
I had my car broken into last week. هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
per برای هر ساعت یا روز یا هفته یا سال
foetus جنین بیش از هشت هفته حمل
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
Maundy Thursday پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی
sempiternal رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
Every day of the week but Sundays. همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
She comes here at least once a week . دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
semiweekly رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
foetuses جنین بیش از هشت هفته حمل
What's the charge per week? اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
What is the price per week? قیمت برای یک هفته چقدر است؟
I'm really looking forward to the weekend. من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
Trade ( business ) is slack this week . این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
They must give not less than 2 weeks' notice. آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Thank God it's Friday! [TGIF] خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Can you watch the dog for us this weekend? آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
feria کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
apprenticeship دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeships دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
groundhog day روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
fairs بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair بازار مکاره هفته بازار عادلانه
semimonthly دوهفته یکبار نشریه دو هفته یکبار
workdays ایام کار اداری ساعات کار اداری
workday ایام کار اداری ساعات کار اداری
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com