English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
pitting ایجاد حفره
vacuolation ایجاد حفره
Search result with all words
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
vesiculate حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
Other Matches
ActiveX سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
delving حفره
caverns حفره
delves حفره
delved حفره
delve حفره
loculus حفره
hole حفره
dales حفره
sockets حفره
socket حفره
ditches حفره
lacuna حفره
cavern حفره
thirl حفره
sheugh حفره
laigh حفره
borings حفره
fovea حفره
interstice حفره
cell حفره
chambers حفره
cells حفره
sucket حفره
chamber حفره
hollows حفره
potholes حفره
hollow حفره
ventricles حفره
ventricle حفره
dale حفره
sheuch حفره
venter حفره
ditch حفره
crater حفره
cavity حفره
porous حفره
cavitation حفره
craters حفره
pothole حفره
sinuses حفره مغ
sinus حفره مغ
holed حفره
holes حفره
holing حفره
ditched حفره
cavities حفره
fossate حفره دار
mold cavity حفره قالب
electron hole حفره الکترونی
foveate حفره دار
maw حفره معده
fossa حفره فرورفتگی
pitted حفره دار
hollows گودی حفره
foveiform حفره مانند
loculate حفره دار
gleonid حفره دار
knot hole محل حفره
hollow گودی حفره
foveal حفره دار
ozone hole حفره اوزون
caverns حفره زیرزمینی
trilocular دارای سه حفره
boring حفره کنی
vacuolate حفره مانند
vacuolation تشکیل حفره
weak square حفره سوراخ
crypts حفره غدهای
crypt حفره غدهای
charging socket حفره جا شارژر
pit گودال حفره
pit حفره روباه
pits گودال حفره
pits حفره روباه
cavern حفره زیرزمینی
vacuolar حفره مانند
alveolate حفره دار
cavitation حفره سازی
camouflet حفره ماسوره
camouflet حفره زیرزمینی
calyculate حفره دار
pits حفره خرج چاه
electron pair زوج الکترون حفره
pit حفره خرج چاه
sinks ته نشینی حفره یاگودال
excavation گود برداری حفره
fox hole سنگر حفره روباه
fuze cavity حفره نصب ماسوره
chambers جان لوله حفره
loculus حفره کیسه گرده
chamber جان لوله حفره
sink ته نشینی حفره یاگودال
cellular expanded بتن با حفره منبسط
vacuolar حفرهای حفره دار
triloculate دارای سه حفره سه یاختهای
socket bayonet سرنیزه حفره دار
vacuolate حفرهای حفره دار
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
lacunar وابسته به حفره یا جای خالی
lacunary وابسته به حفره یا جای خالی
lacunate وابسته به حفره یا جای خالی
calyculate دارای سطوح حفره دار
receptacle حفره درون سلولی گیاه
lacunal وابسته به حفره یا جای خالی
lumen حفره یا مجرای عضولولهای شکل
vesicular مربوط به حفره تاول دار
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
receptacles حفره درون سلولی گیاه
hawse buckler درپوش حفره زنجیر لنگر
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
vesiculate مربوط به حفره تاول دار
vesicular حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
tamping سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
lumen حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
sitzmark حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
crater دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
craters دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
pit منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pits منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
stope حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
loculicidal شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
PCMCIA - سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
endodontia شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
middle ear حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
cup حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cups حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cupped حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
faxes کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
sullage pit چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
generation ایجاد
creations ایجاد
developments ایجاد
construction ایجاد
creation ایجاد
creates ایجاد
development ایجاد
generations ایجاد
constructions ایجاد
create ایجاد
creating ایجاد
bridging ایجاد پل
origination ایجاد
productions ایجاد
production ایجاد
authorship ایجاد
forms ایجاد یک شکل
stockade ایجاد مانع
looping ایجاد حلقه
formed ایجاد یک شکل
engendering ایجاد کردن
engenders ایجاد کردن
form ایجاد یک شکل
territorialization ایجاد ناحیه
grounding ایجاد زمین
system generation ایجاد سیستم
housing ایجاد مسکن
structuralization ایجاد ساختمان
stylization ایجاد سبک
engendered ایجاد کردن
surging ایجاد موج
amounts ایجاد مجموعی از...
creating ایجاد کردن
rake in the money <idiom> ایجاد تعجب
stimulation ایجاد محرک
creates ایجاد کردن
make waves <idiom> ایجاد دردسر
obstruction ایجاد مانع
obstructions ایجاد مانع
windowing ایجاد پنجره
wealth creation ایجاد ثروت
engender ایجاد کردن
worker ایجاد کننده
resonances ایجاد طنین
resonance ایجاد طنین
averaging ایجاد میانگین
averages ایجاد میانگین
averaged ایجاد میانگین
screeching ایجاد کردن
screeches ایجاد کردن
screeched ایجاد کردن
screech ایجاد کردن
average ایجاد میانگین
creation date تاریخ ایجاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com