Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
integrator
ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
Other Matches
the coalition parties
احزاب ائتلاف کننده
worker
ایجاد کننده
originative
ایجاد کننده
causer
ایجاد کننده
thallogenous
ایجاد کننده تالیوم
swisher
ایجاد کننده صدای فش فش
goitrogenic
ایجاد کننده گواتر
goiterogenic
ایجاد کننده گواتر
recreative
دوباره ایجاد کننده
siliciferous
ایجاد کننده سیلیکون
neurogenic
ایجاد کننده بافت عصبی
hypnogenetic
ایجاد کننده خواب هیپنوتیزم
genesis
پسوند بمعنی ایجاد کننده
seminiferous
ایجاد کننده بذر یا نطفه
comprising
<prep.>
به انضمام
including
<prep.>
به انضمام
inclusive of
<prep.>
به انضمام
integration
انضمام
snow machine
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
tetanic
داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
goitrogenic
ایجاد کننده تورم غده تیروئید
horizontal integration
انضمام افقی
annexation
ضمیمه سازی انضمام
adhesion
انضمام قبول عضویت
carries
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carry
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carried
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carrying
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
signing on
فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
feep
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
countervailing power
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
carried
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carries
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carrying
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carry
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
Hayes Corporation
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carrying
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carried
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carry
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carries
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
cascade carry
وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
bulk
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
pooled
ائتلاف
pool
ائتلاف
coalescence
ائتلاف
integration
ائتلاف
pools
ائتلاف
coalitions
ائتلاف
coalition
ائتلاف
entent
ائتلاف
synoeky
ائتلاف
synoecy
ائتلاف
coalesces
ائتلاف کردن
federalize
ائتلاف کردن
coalescing
ائتلاف کردن
coalesced
ائتلاف کردن
the triple entent
ائتلاف سه گانه
coalesce
ائتلاف کردن
management group
ائتلاف تجاری
consortiums
ائتلاف تجاری
the little entent
ائتلاف کوچک
consortium
ائتلاف تجاری
the little entente
ائتلاف صغیر
the little entente
ائتلاف کوچک
consortia
ائتلاف تجاری
colligate
ائتلاف کردن
pool
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
trust
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted
اتحادیه شرکتها ائتلاف
pooled
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
consortiums
ائتلاف چند شرکت
balkan entent
ائتلاف ممالک بالکان
consortium
ائتلاف چند شرکت
consortia
ائتلاف چند شرکت
pools
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
management group
ائتلاف چند شرکت
trusts
اتحادیه شرکتها ائتلاف
consortium
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
consortiums
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
fusion
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
fusions
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
consortia
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
world federalism
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
popular front
ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
consortia
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortiums
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortium
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pools
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
create
ایجاد
origination
ایجاد
creates
ایجاد
productions
ایجاد
production
ایجاد
authorship
ایجاد
generation
ایجاد
generations
ایجاد
creating
ایجاد
bridging
ایجاد پل
developments
ایجاد
development
ایجاد
creation
ایجاد
creations
ایجاد
constructions
ایجاد
construction
ایجاد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
develops
ایجاد کردن
engender
ایجاد کردن
capital creation
ایجاد سرمایه
mythopoeia
ایجاد افسانه
engendering
ایجاد کردن
contouring
ایجاد طرح
screeched
ایجاد کردن
creation date
تاریخ ایجاد
surging
ایجاد موج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com