Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
koa seogi
ایستادن قلاب وار
Other Matches
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
seogi
ایستادن
aby
ایستادن
abided
ایستادن
stop
ایستادن
cease
ایستادن
stopped
ایستادن
ceased
ایستادن
stopping
ایستادن
ceases
ایستادن
stops
ایستادن
ceasing
ایستادن
stand
ایستادن
abye
ایستادن
to come to a stand
ایستادن
to fetch up
ایستادن
be under way
ایستادن
abides
ایستادن
to stand by
ایستادن
stagnated
از جنبش ایستادن
kiba dachi
ایستادن سوارکارانه
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
lineup
به صف ایستادن تیم
moa seogi
خبردار ایستادن
stagnates
از جنبش ایستادن
stagnating
از جنبش ایستادن
outstand
بیشتر ایستادن
stagnate
از جنبش ایستادن
hustings
جای ایستادن و
to stand in the gap
دررخنه ایستادن
to stand fast
محکم ایستادن
to stand behind
پشت سر ایستادن
to stand at gaze
خیره ایستادن
line-up
به ترتیب ایستادن
To come to a halt(standstI'll).
ازحرکت ایستادن.
team line up
به صف ایستادن تیم
shiko dachi
ایستادن دایرهای
hunker
سرپا ایستادن
standing room
جای ایستادن
line up
به ترتیب ایستادن
To stand in a queue (line).
توی صف ایستادن
haktari seogi
ایستادن لک لک وار
queued
در صف گذاشتن در صف ایستادن
queue
در صف گذاشتن در صف ایستادن
lie off
دور ایستادن
fudo dachi
محکم ایستادن
line-ups
به ترتیب ایستادن
heisoku daeh
ایستادن خبردار
basophobia
هراس از ایستادن
bail up
ایستادن دراختیارغارتگر
queueing
در صف گذاشتن در صف ایستادن
to come to a stop
ایستادن
[مهندسی]
ap seogi
ایستادن معمولی
draw up
سیخ ایستادن
haehiji daeh
ایستادن ازاد
queues
در صف گذاشتن در صف ایستادن
to kick ones heels
چشم براه ایستادن
line-up
ردیف ایستادن تیم
line-ups
ردیف ایستادن تیم
to stand at
[by]
the window
کنار پنجره ایستادن
line up
ردیف ایستادن تیم
zenkatsu dachi
ایستادن متمایل به جلو
To stand to attention.
خبر دار ایستادن
To stand like rock .
مانند کوه ایستادن
To keep ones word. To stand by ones promise .
سر قول خود ایستادن
to stand one's ground
بر سر دلیل خود ایستادن
to stick to one's word
سر قول خود ایستادن
to stand by one's promise
سر قول خود ایستادن
to stand by
ایستادن وتماشا کردن
to stand across the road
درمیان جاده ایستادن
to come to a
بحالت خبردار ایستادن
anchor
ایستادن در دریا مهاری
stopping
ایستادن توقف کردن
to stop
[doing something]
ایستادن
[از انجام کاری]
To stand firm. To stick to ones gun.
سفت وسخت ایستادن
stand-up
روی پا ایستادن ایستاده
stopped
ایستادن توقف کردن
kukutsu dachi
ایستادن در مقابل حریف
stand up
روی پا ایستادن ایستاده
ground
محل ایستادن توپزن
stops
ایستادن توقف کردن
neko ashi dachi
ایستادن گربه سان
stances
طرز ایستادن درتوپزنی
stop
ایستادن توقف کردن
to queue
[line]
up for tickets
برای بلیط در صف ایستادن
joo choo seogi
ایستادن اسب سواری
stance
طرز ایستادن درتوپزنی
sanchin dachi
ایستادن ساعت شنی
anchors
ایستادن در دریا مهاری
anchoring
ایستادن در دریا مهاری
abide by one's word
سر قول خود ایستادن
stopovers
در وسط راه ایستادن
stopover
در وسط راه ایستادن
beom seogi
گربه سان ایستادن
to stop short
یک مرتبه ایستادن یا مکث کردن
out of one's ground
تجاوز توپزن از محل ایستادن
peasde
روی دوپا ایستادن اسب
ap joo choom
ایستادن اسب سواری بجلو
to kick one's heels
چشم براه ایستادن منتظرایستادن
floats
شناور ساختن روی اب ایستادن
bandae jireugi
ضربه دست موافق ایستادن
statgnate
از جنبش ایستادن گندیده شده
baro jireugi
ضربه دست مخالف ایستادن
stand
طرز یا محل ایستادن کمانگیر
stance
طرز ایستادن در گوی زنی
stances
طرز ایستادن در گوی زنی
toe stand
ایستادن ژیمناست روی نوک پا
picket
جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
picketed
جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
station
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stationed
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
float
شناور ساختن روی اب ایستادن
away
خارج از نقطه ایستادن توپ زن
pickets
جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
to stand by oneself
روی پای خود ایستادن
to stick to one's guns
پای کاری محکم ایستادن
stations
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
floated
شناور ساختن روی اب ایستادن
kilian position
وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
stall
جای ایستادن اسب در طویله اخور
stalling
جای ایستادن اسب در طویله اخور
ido not feel my legs
نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
stance
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stances
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
technical foul
بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
safety island
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
To stand at attention(ease).
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
eaves droper
مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
coach's box
محل ایستادن مربی در پایگاه 1 و 3 بیس بال
backdrops
پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
backdrop
پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
veronica
ایستادن و ردکردن گاو از کناربا حرکت شنل
hitchhike
سرجاده ایستادن وباشست جهت خود را نشان دادن
to hitch
سرجاده ایستادن و با شست جهت خود را نشان دادن
non striker
توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
to go backpacking
سرجاده ایستادن و با شست جهت خود را نشان دادن
toe raise
تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
drags
قلاب
fishing line
زه قلاب
fishhook
قلاب
knop
قلاب نخ
crows foot
قلاب
grappling
قلاب
kake
قلاب
grapnel
قلاب
fish line
زه قلاب
button hook
قلاب
fifi hook
قلاب فی فی
crampon
قلاب
crampoon
قلاب
hook
قلاب
dragged
قلاب
toggle
قلاب
drag
قلاب
creels
قلاب
creel
قلاب
hamulus
قلاب چه
hamulus
قلاب
toggles
قلاب
holdfast
قلاب
agrafe
قلاب
agraffe
قلاب
grabber
قلاب
grapnels
قلاب
gib
قلاب
iron fork
قلاب
square bracket
قلاب
sling dog
تک قلاب
tach
قلاب
tache
قلاب
takle
قلاب
grip
قلاب
gripped
قلاب
gripping
قلاب
bracket
قلاب
grab
قلاب
buckles
قلاب
buckled
قلاب
grabs
قلاب
buckle
قلاب
harnessing
قلاب
harnessed
قلاب
harness
قلاب
grabbed
قلاب
grips
قلاب
hooks
قلاب
clasped
قلاب
clasping
قلاب
clasps
قلاب
uncus
قلاب
grabbing
قلاب
clasp
قلاب
ticks
قلاب
ticked
قلاب
grapple
قلاب
grappled
قلاب
grapples
قلاب
tick
قلاب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com