Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
coast station
ایستگاه ساحلی
Other Matches
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
sea board
خط ساحلی
seasider
ساحلی
inshore water
اب ساحلی
coastal
ساحلی
coastlines
خط ساحلی
inshore
ساحلی
coastline
خط ساحلی
strandline
خط ساحلی
bridgehead line
خط سر پل ساحلی
bridge head
سر پل ساحلی
beach head
سر پل ساحلی
offing
اب ساحلی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
foreshore
کمربند ساحلی
foreshores
کمربند ساحلی
martello
قلعه ساحلی
coastal patrol
گشتی ساحلی
coastal route
مسیر ساحلی
coastal zone
منطقه ساحلی
marina
تفرجگاه ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
territorial waters
ابهای ساحلی
coastguards
گارد ساحلی
coastguard
گارد ساحلی
coast defence
پدافند ساحلی
sea dike
دیوار ساحلی
dune
توده شن ساحلی
coastal frontier
حدود ساحلی
quay
دیوار ساحلی
coastal artillery
توپخانه ساحلی
quays
دیوار ساحلی
over the beach operations
عملیات ساحلی
cabotage
کشتیرانی ساحلی
marinas
تفرجگاه ساحلی
inshore current
جریانات ساحلی
beach patrol
گشتی ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
groyne
سد یا دیواره ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
barrier light
نورافکن ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
beach erosion
فرسایش ساحلی
beach exit
معبر ساحلی
inshore current
جریان اب ساحلی
inshore water
ابهای ساحلی
landing craft
کرجی ساحلی
cabotage
تجارت ساحلی
costal frontier
مرز ساحلی
boat telephone
تلفن ساحلی
littoral
ناحیه ساحلی
land breeze
باد ساحلی
beach reserves
ذخایر ساحلی
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
inshorepatrol
گشتی ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
shore patrol
پلیس ساحلی
territorial sea
دریای ساحلی
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
shore patrol
دژبان ساحلی
links
تپه ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
shore boat
تاکسی ساحلی
tidewater
خط ساحلی کشند اب
beach dump
انبار موقت ساحلی
levee
دیواره ساحلی رودخانه
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
coasters
کشتی ویژه خط ساحلی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
beach minefield
میدان مین ساحلی
beach matting
تور سیمی ساحلی
beach group
گروه خدمات ساحلی
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
cabotage
کشتی رانی ساحلی
cabotage
حمل ونقل ساحلی
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
coastal navigation, coasting
حمل و نقل ساحلی
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
coaster
کشتی ویژه خط ساحلی
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
coastal route
راه ابی ساحلی
sanbar
دیوار شنی ساحلی
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
Goa
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
cay
تخته سنگ ساحلی درجزیره
tideland
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
sea frontiers
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
intracoastal sealift
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
sited
ایستگاه
stand
ایستگاه
stationed
ایستگاه
sites
ایستگاه
station
ایستگاه
site
ایستگاه
stations
ایستگاه
space platform
ایستگاه فضایی
station house
ایستگاه کلانتری
control station
ایستگاه کنترل
control cubicle
ایستگاه فرمان
master station
ایستگاه اصلی
master station
شاه ایستگاه
remote station
ایستگاه دوردست
relay station
ایستگاه واسطه
relay station
ایستگاه رله
slave station
ایستگاه فرعی
orienting station
ایستگاه توجیه
reading station
ایستگاه خواندن
forward station
ایستگاه جلو
loading station
ایستگاه بارگیری
tracking station
ایستگاه ردیابی
known datum point
ایستگاه معلوم
wireless station
ایستگاه بی سیم
enquiry station
ایستگاه پرس و جو
exposure station
ایستگاه هوایی
fuelling station
ایستگاه سوختگیری
ground position
ایستگاه زمینی
traverse station
ایستگاه پیمایش
height of site
ارتفاع ایستگاه
tide station
ایستگاه جزر و مد
substation
ایستگاه فرعی
substation
خرده ایستگاه
REQUEST STOP
ایستگاه درخواستی
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
railway station
ایستگاه قطار
tracking stations
ایستگاه ردیابی
upper terminal
ایستگاه کوهستانی
stopping
ایستگاه نقطه
workstation
ایستگاه کاری
power station
ایستگاه مولدنیرو
stopped
ایستگاه نقطه
workstations
ایستگاه کاری
base end station
ایستگاه عقب
ambulance station
ایستگاه امبولانس
power stations
ایستگاه مولدنیرو
weather station
ایستگاه هواشناسی
station master
رئیس ایستگاه
client
ایستگاه پردازشگر
stationmaster
رئیس ایستگاه
clients
ایستگاه پردازشگر
terminus
ایستگاه نهایی
stationmasters
رئیس ایستگاه
terminuses
ایستگاه نهایی
air way station
ایستگاه کنترل
space stations
ایستگاه فضایی
space station
ایستگاه فضایی
broadcast station
ایستگاه فرستنده
police station
ایستگاه پلیس
police stations
ایستگاه پلیس
bus bay
ایستگاه اتوبوس
stop
ایستگاه نقطه
bus stop
ایستگاه اتوبوس
stand
بساط ایستگاه
stops
ایستگاه نقطه
cabstand
ایستگاه درشکه
climatological station
ایستگاه هواشناسی
bus terminal
ایستگاه اتوبوس
weather stations
ایستگاه هواشناسی
wayside
ایستگاه فرعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com