English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
Other Matches
datum point نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
time preference theory of interest نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
majority rule شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
datum سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
false origin مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
timed اندازه گیری زمان یک عملیات
times اندازه گیری زمان یک عملیات
time اندازه گیری زمان یک عملیات
transmissions اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
hexadecimal مبنای 61
ternary در مبنای سه
geochronometry اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
refrence مبنای مقایسه
basic of issue مبنای توزیع
computer based بر مبنای کامپیوتر
sentience مبنای حس وحساسیت
base of fire مبنای اتش
rationale مبنای کار
mobilization base مبنای بسیج
number base مبنای عددی
unit of issue مبنای توزیع
on trust بر مبنای اعتبار
fixed radix با مبنای ثابت
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
binary number system سیستم مبنای دو
troop basis مبنای یکان
data base مبنای اطلاعات
fire base مبنای اتش
datum line خط مبنای سنجش
force basis مبنای یکان
tax base مبنای مالیاتی
ration basis مبنای جیره
ternary سه مبنایی در مبنای سه
monetary base مبنای پولی
speed روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeding روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeds روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
ruled based deduction استنباط بر مبنای مقررات
chart datum مبنای عمق نقشه
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
wartime load بار مبنای ناو
base reserves اماد مبنای ذخیره
computed goto جهش بر مبنای محاسبه
datum plane سطح مبنای اب دریا
datum plane سطح مبنای ارتفاع
datum sweeping mark علامت مبنای روبش
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
ratio decidendi مبنای اصلی تصمیم
software base مبنای نرم افزار
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
force basis یکانهای مبنای هر قسمت
mission load بار مبنای عملیاتی
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
troop basis مبنای واگذاری یکان
altitude datum سطح مبنای ارتفاع سنجی
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
hydrographic datum سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
line of site خط تراز یا مبنای افق توپ
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
peak load pricing قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
keypad و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
b ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
reference number اعداد مبنای نشانه روی
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
denary notation سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
pay grade ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
marginal productivity theory of نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
parametric estimate براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
hex نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hexadecimal notation نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
opportunism بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
underconsumption theory of نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
prosyllogism قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
an unprincipled conduct رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
current purchasing power حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
hexadecimal notation صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hex صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equities اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
time آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
throughput نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
indict متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
f رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
e r p برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
indicted متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
indicting متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
fox شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
racism اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
popular front ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
specification اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
push pop stack ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
e عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14
reference datum سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
referee در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
dogs شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dog شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogging شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
gyrohorizon افق ژیروسکوپ سطح مبنای ژیروسکوپ
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
altitude separation اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
gage اندازه وسیله اندازه گیری
egoism یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
time sampling نمونه گیری زمانی
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
decision lag تاخیر زمانی در تصمیم گیری
time utility بهره گیری از شرایط زمانی
time lag زمان تلف شده سکته زمانی
mechanical time fuze ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
time lags زمان تلف شده سکته زمانی
c رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
hazarded خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
time ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
hold پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
timed ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
hazard خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
holds پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
hazards خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
times ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
gaging اندازه گیری
metering اندازه گیری
measurer اندازه گیری
measurment اندازه گیری
measure اندازه گیری
measuring bridge پل اندازه گیری
measurements اندازه گیری
dimension اندازه گیری
gauging اندازه گیری
modules اندازه گیری
module اندازه گیری
measurement اندازه گیری
mensuration اندازه گیری
commensurateness اندازه گیری
dimensions اندازه گیری
real time زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
true origin نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
to take measures اندازه گیری کردن
tapeline مترمخصوص اندازه گیری
tape measure مترمخصوص اندازه گیری
compensating error خطای اندازه گیری
gauging sheet ورق اندازه گیری
size stick قالب اندازه گیری
tape measures مترمخصوص اندازه گیری
soundest اندازه گیری عمق اب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com