English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
stop ایستگاه نقطه
stopped ایستگاه نقطه
stopping ایستگاه نقطه
stops ایستگاه نقطه
Search result with all words
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
datum point نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
Other Matches
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
station ایستگاه
sites ایستگاه
sited ایستگاه
stand ایستگاه
site ایستگاه
stations ایستگاه
stationed ایستگاه
power stations ایستگاه مولدنیرو
coast station ایستگاه ساحلی
bus stop ایستگاه اتوبوس
client ایستگاه پردازشگر
clients ایستگاه پردازشگر
control cubicle ایستگاه فرمان
terminus ایستگاه نهایی
bus stops ایستگاه اتوبوس
climatological station ایستگاه هواشناسی
REQUEST STOP ایستگاه درخواستی
space platform ایستگاه فضایی
terminuses ایستگاه نهایی
slave station ایستگاه فرعی
relay station ایستگاه واسطه
railway station ایستگاه قطار
remote station ایستگاه دوردست
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
tracking stations ایستگاه ردیابی
tracking station ایستگاه ردیابی
workstation ایستگاه کاری
workstations ایستگاه کاری
control station ایستگاه کنترل
power station ایستگاه مولدنیرو
weather station ایستگاه هواشناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
wireless station ایستگاه بی سیم
stand بساط ایستگاه
upper terminal ایستگاه کوهستانی
base end station ایستگاه عقب
police station ایستگاه پلیس
traverse station ایستگاه پیمایش
police stations ایستگاه پلیس
ambulance station ایستگاه امبولانس
stationmasters رئیس ایستگاه
stationmaster رئیس ایستگاه
wayside ایستگاه فرعی
cabstand ایستگاه درشکه
space station ایستگاه فضایی
space stations ایستگاه فضایی
bus terminal ایستگاه اتوبوس
bus bay ایستگاه اتوبوس
broadcasting station ایستگاه رادیو
broadcast station ایستگاه فرستنده
station house ایستگاه کلانتری
substation ایستگاه فرعی
substation خرده ایستگاه
station master رئیس ایستگاه
air way station ایستگاه کنترل
fuelling station ایستگاه سوختگیری
tide station ایستگاه جزر و مد
relay station ایستگاه رله
enquiry station ایستگاه پرس و جو
exposure station ایستگاه هوایی
reading station ایستگاه خواندن
master station ایستگاه اصلی
master station شاه ایستگاه
loading station ایستگاه بارگیری
forward station ایستگاه جلو
known datum point ایستگاه معلوم
orienting station ایستگاه توجیه
ground position ایستگاه زمینی
height of site ارتفاع ایستگاه
railway station ایستگاه راه اهن
rawinsonde ایستگاه راوین سوند
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
rain gauge station ایستگاه باران سنجی
stops متوقف کردن ایستگاه
weather stations ایستگاه هوا شناسی
stopping متوقف کردن ایستگاه
stop متوقف کردن ایستگاه
stopped متوقف کردن ایستگاه
fire station ایستگاه اتش نشانی
fire stations ایستگاه اتش نشانی
station house ایستگاه راه اهن
firehouse ایستگاه اتش نشانی
alert station ایستگاه اماده باش
alert station ایستگاه اعلام خطر
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
trig point ایستگاه مثلث بندی
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
lay by جایگاه ایست ایستگاه
base line end station ایستگاه انتهایی خط مبنا
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
way station ایستگاه رله مخابراتی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
remote station ایستگاه راه دور
remote station ایستگاه دور دست
net control ایستگاه کنترل شبکه
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
weather station ایستگاه هوا شناسی
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
professional workstation ایستگاه کار حرفهای
station ایستگاه اتوبوس وغیره
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
uplink خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
We rushed ( hurried ) back to the train station. با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service stations ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
Where is the nearest underground station? نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
relay ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
platform سکوی ایستگاه راه آهن
floating mark نقاط ایستگاه برجسته بینی
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
consolidating station ایستگاه تکمیل کننده بار
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
forward air control post ایستگاه کنترل هوایی جلو
client based application برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
secondary وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
screening elevation زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
depot ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
depots ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
stuck beacon ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
outstation ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
to pull out از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com