Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (9 milliseconds)
English
Persian
air way station
ایستگاه کنترل
control station
ایستگاه کنترل
Search result with all words
remote
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remoter
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remotest
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
combine
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
combines
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
combining
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
forward air control post
ایستگاه کنترل هوایی جلو
freddie
اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
homing adaptor
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
net control
ایستگاه کنترل شبکه
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
Other Matches
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
all weather air station
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
sited
ایستگاه
stand
ایستگاه
sites
ایستگاه
stationed
ایستگاه
station
ایستگاه
site
ایستگاه
stations
ایستگاه
railway station
ایستگاه قطار
space platform
ایستگاه فضایی
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
remote station
ایستگاه دوردست
master station
ایستگاه اصلی
forward station
ایستگاه جلو
fuelling station
ایستگاه سوختگیری
police stations
ایستگاه پلیس
police station
ایستگاه پلیس
relay station
ایستگاه واسطه
height of site
ارتفاع ایستگاه
traverse station
ایستگاه پیمایش
substation
ایستگاه فرعی
substation
خرده ایستگاه
master station
شاه ایستگاه
tide station
ایستگاه جزر و مد
loading station
ایستگاه بارگیری
known datum point
ایستگاه معلوم
bus stops
ایستگاه اتوبوس
ground position
ایستگاه زمینی
orienting station
ایستگاه توجیه
station house
ایستگاه کلانتری
relay station
ایستگاه رله
bus terminal
ایستگاه اتوبوس
reading station
ایستگاه خواندن
slave station
ایستگاه فرعی
tracking stations
ایستگاه ردیابی
tracking station
ایستگاه ردیابی
wireless station
ایستگاه بی سیم
bus stop
ایستگاه اتوبوس
power station
ایستگاه مولدنیرو
station master
رئیس ایستگاه
stationmaster
رئیس ایستگاه
stationmasters
رئیس ایستگاه
ambulance station
ایستگاه امبولانس
base end station
ایستگاه عقب
broadcast station
ایستگاه فرستنده
broadcasting station
ایستگاه رادیو
weather station
ایستگاه هواشناسی
bus bay
ایستگاه اتوبوس
climatological station
ایستگاه هواشناسی
coast station
ایستگاه ساحلی
stop
ایستگاه نقطه
stopped
ایستگاه نقطه
space stations
ایستگاه فضایی
space station
ایستگاه فضایی
workstations
ایستگاه کاری
workstation
ایستگاه کاری
client
ایستگاه پردازشگر
clients
ایستگاه پردازشگر
terminus
ایستگاه نهایی
terminuses
ایستگاه نهایی
weather stations
ایستگاه هواشناسی
wayside
ایستگاه فرعی
upper terminal
ایستگاه کوهستانی
stopping
ایستگاه نقطه
enquiry station
ایستگاه پرس و جو
REQUEST STOP
ایستگاه درخواستی
power stations
ایستگاه مولدنیرو
stand
بساط ایستگاه
cabstand
ایستگاه درشکه
stops
ایستگاه نقطه
control cubicle
ایستگاه فرمان
exposure station
ایستگاه هوایی
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
fire station
ایستگاه اتش نشانی
remote station
ایستگاه راه دور
firehouse
ایستگاه اتش نشانی
rawinsonde
ایستگاه راوین سوند
rain gauge station
ایستگاه باران سنجی
railway station
ایستگاه راه اهن
lay-by
جایگاه ایست ایستگاه
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
weather station
ایستگاه هوا شناسی
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
weather stations
ایستگاه هوا شناسی
fire stations
ایستگاه اتش نشانی
How many stops are there to ... ?
چند ایستگاه تا ... هست؟
remote station
ایستگاه دور دست
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
lay by
جایگاه ایست ایستگاه
stopping
متوقف کردن ایستگاه
cleaning station
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
station house
ایستگاه راه اهن
stops
متوقف کردن ایستگاه
Where is the bus stop?
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
way station
ایستگاه رله مخابراتی
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
trig point
ایستگاه مثلث بندی
stop
متوقف کردن ایستگاه
stopped
متوقف کردن ایستگاه
lay-bys
جایگاه ایست ایستگاه
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
pr etrol filling station
ایستگاه پمپ بنزین
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
base line end station
ایستگاه انتهایی خط مبنا
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
professional workstation
ایستگاه کار حرفهای
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
alert station
ایستگاه اماده باش
alert station
ایستگاه اعلام خطر
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
client based application
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
consolidating station
ایستگاه تکمیل کننده بار
relayed
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relay
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
service stations
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
relays
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relays
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
uplink
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
Where is the nearest underground station?
نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
service station
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
We rushed ( hurried ) back to the train station.
با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
transit station
ایستگاه عبوری راه اهن
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
track
[American E]
سکوی ایستگاه راه آهن
How far is the bus stop ?
تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
International Space Station
[ISS]
ایستگاه فضایی بین المللی
platform
سکوی ایستگاه راه آهن
serivce station
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
to pull out
از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
screening elevation
زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
outstation
ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
stuck beacon
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com