English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
English Persian
ignition pulse ایمپولز احتراق
Other Matches
crossfiring اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
premature ignition احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
pulsed ایمپولز
pulse ایمپولز
impluse ایمپولز
momentum ایمپولز
impluse meter شمارشگر ایمپولز
impluse margine حاشیه ایمپولز
impluse duration مدت ایمپولز
counts تعداد ایمپولز
impluse detector مدولاتور ایمپولز
impluse corrector مصحح ایمپولز
impluse converter مبدل ایمپولز
impluse contact کنتاکت ایمپولز
impluse amplitude دامنه ایمپولز
counting تعداد ایمپولز
counted تعداد ایمپولز
count تعداد ایمپولز
impluse transformer مبدل ایمپولز
impluse train توالی ایمپولز
input pulse ایمپولز ورودی
impluse separator جداکننده ایمپولز
impluse selection انتخاب ایمپولز
impluse response پاسخ ایمپولز
voltage impluse ایمپولز ولتاژ
impluse ratio نسبت ایمپولز
impluse width عرض ایمپولز
buzzer signal ایمپولز شماره گیری
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
impluse modulator اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
deflagration احتراق
oxidization احتراق
seeting on fire احتراق
arson احتراق
burning احتراق
ignition احتراق
firing احتراق
lighting احتراق
combustion احتراق
inflammation احتراق
explosion احتراق
explosions احتراق
ignition lag تاخیر احتراق
ignition circuit مدار احتراق
ignition device وسیله احتراق
ignition current جریان احتراق
ignition control کنترل احتراق
ignition choke پیچک احتراق
ignitable قابل احتراق
igniter switch سوئیچ احتراق
igniter switch کلید احتراق
ignitibility قابلیت احتراق
ignitible قابل احتراق
igniting agent عامل احتراق
igniting point نقطه احتراق
igniting spark جرقه احتراق
ignition by contact احتراق تماسی
ignition by incandescence احتراق التهابی
ignition cable کابل احتراق
ignition charge خرج احتراق
ignition pulse پالس احتراق
ignition pulse ضربه احتراق
misfiring احتراق ناقص
premature ignition احتراق زودرس
sulphur اصل احتراق
single ignition احتراق تک برقی
sulfur اصل احتراق
triple ignition احتراق سه برقی
two spark ignition احتراق دو جرقهای
firing accessories لوازم احتراق
pre ignition زود احتراق
heating value گرمای احتراق
magneto ignition احتراق با مگنت
ignition spark جرقه احتراق
ignition switch کلید احتراق
ignition voltage ولتاژ احتراق
surface burning احتراق سطحی
timing زمان احتراق
ignition اشتعال احتراق
inexplosive غیرقابل احتراق
internal combustion احتراق داخلی
combustion efficiency راندمان احتراق
external combustion احتراق خارجی
advanced ignition اوانس احتراق
duplex ignition احتراق دوگانه
combustiblity قابلیت احتراق
dual ignition احتراق دو برقی
burning brand نوع احتراق
combustion اشتعال احتراق
ignition condition حالت احتراق
combustion efficiency بازده احتراق
combustion chamber محفظه احتراق
combustibility قابلت احتراق
combustion area محفظه احتراق
combustor محفظه احتراق
base ignition احتراق تحتانی
flame out قطع احتراق
flash point نقطه احتراق
heat value گرمای احتراق
combustible قابل احتراق
hot bulb ignition احتراق سرسرخ
heat of combustion گرمای احتراق
combustible احتراق پذیر
firing position موقعیت احتراق
firing order ترتیب احتراق
ignitability قابلیت احتراق
burning brand علامت احتراق نیمسوزی
incombustibility عدم امکان احتراق
order of fire ترتیب احتراق موتور
molar heat of combusion گرمای مولی احتراق
internal combustion engine موتور احتراق داخلی
internal combustion engines موتور احتراق داخلی
preignition احتراق قبل از وقت
combustible جسم قابل احتراق
molar enthalpy of combusion انتالپی مولی احتراق
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
make and break ignition احتراق با قطع و وصل
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
incombustible غیر قابل احتراق
ignition voltage فشار الکتریکی احتراق
explosively بطور قابل احتراق
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
delay zction firing عمل احتراق با تاخیر
constant pressure combustion احتراق در فشار ثابت
compression ingition احتراق توسط فشار
ignition system سیستم احتراق موتور
ignition temperature درجه حرارت احتراق
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
combustor سیستم احتراق توربین
ignition analyzer اسیلوگراف کنترل احتراق
afterburning عملیات بعد از احتراق سوخت
burner cans محفظه احتراق موتورهای توربینی
timing تنظیم زمان احتراق موتور
firedamp گاز قابل احتراق معدن
vaporizing combustor سیستم احتراق توربین گاز
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
capacitor discharge ignition سیستم احتراق با انرژی زیاد
ignition احتراق اتش زدن مشتعل کردن
explosive قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
precombustion chamber engine موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
backfired احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfires احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfire احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfiring احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
igniter ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
charactristic lenght نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
residence time مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
hung start شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
diesel ramjet موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
ignition anode اند کمکی اند احتراق
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com