English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
i,the under signed اینجانب امضا کننده زیر
iŠthe undersigned اینجانب امضا کننده زیر
Other Matches
signatory امضا کننده
signatories امضا کننده
under signed امضا کننده زیر
pay to self به امضا کننده بپردازید
cosignatory هم امضا
endorsement امضا
signatures امضا
signature امضا
hand امضا
handing امضا
endorsements امضا
execution امضا
forging signatures امضا سازی
signatories صاحب امضا
under my hand and seal به امضا و مهر من
forgeries جعل امضا
signatory صاحب امضا
forgery جعل امضا
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author] امضا یادگاری
to have signed به امضا رساندن
sign manual امضا پادشاه
toa one's signature to امضا کردن
cosignatory شریک در امضا
put one's signature to امضا کردن
signed امضا شده
porotocol of signature مقاوله نامه امضا
we the under signed امضا کنندگان زیر
subscribing امضا کردن پای سند
subscribes امضا کردن پای سند
endorsing درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorses درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsed درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorse درپشت سندنوشتن امضا کردن
subscribed امضا کردن پای سند
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
subscribe امضا کردن پای سند
to make one's mark مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
cheque to a person's order چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
attestation clause عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
attestation clause ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
to sign up قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
brian kellogg پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
sans recours عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
presentor ارائه کننده معرفی کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
ear-splitting کر کننده
rebutter رد کننده
deflective کج کننده
commulator یک سو کننده
deletive حک کننده
bidder کننده
attacking تک کننده
solver حل کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
catterer پچ پچ کننده
refutatory رد کننده
refutative رد کننده
refuser رد کننده
mumbler من من کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
fillers پر کننده
bidders کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
solvent اب کننده
sensor حس کننده
puffer پف کننده
doers کننده
doer کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
solvents اب کننده
bender خم کننده
fluxing oil اب کننده
crepitant خش خش کننده
syncopator غش کننده
whisperer پچ پچ کننده
fillet پر کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
fillets پر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com