English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English Persian
so saying اینرا گفته
Other Matches
i put it down to his ignorance من اینرا
I blame you for it. I put it down to you. اینرا از چشم تومی بینم
Any fool knows that . اینرا دیگه هرخری می داند
ipso dixit گفته بی دلیل گفته استبدادی
dite گفته
doctrines گفته
statements گفته
I was told ... به من گفته شد ...
parol گفته
dicta گفته
dixit گفته
sentence گفته
sentences گفته
sentencing گفته
statement گفته
saying گفته
sayings گفته
doctrine گفته
missatement گفته نادرست
stated <adj.> <past-p.> گفته شده
laconism گفته پر مغز
ipso dixit گفته محض
ipsedixit گفته محض
he is said to have fled گفته اند
that was said above که دربالا گفته شد
that was said above که درفوق گفته شد
to leave unsaid نا گفته گذاردن
named <adj.> <past-p.> گفته شده
mentioned <adj.> <past-p.> گفته شده
termed <adj.> <past-p.> گفته شده
It is being said that ... گفته می شود که ...
unsay گفته نشدن
tag گفته مبتذل
maxim گفته اخلاقی
bywords گفته اخلاقی
byword گفته اخلاقی
maxims گفته اخلاقی
told گفته شده
spoken گفته شده
said گفته شده
statement گفته بیانیه
statements گفته بیانیه
tags گفته مبتذل
foregoning پیش گفته شده
above-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
aforementioned <adj.> گفته شده در بالا
direct oration گفته یا قول مستقیم
above-quoted <adj.> گفته شده در بالا
d. of a statement تکذیب گفته ایی
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
If only you had told me . کاش به من گفته بودی
it is well said خوب گفته اند
it is truly said راست گفته اند
aforesid پیش گفته شده
afore-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
ipsedixit خود او گفته است
above said بالا گفته شده
abovementioned <adj.> گفته شده در بالا
divers statements گفته هایی چند
ipso dixit او خود گفته است
I told you , didnt I ? من که بتو گفتم ( گفته بودم )
Actions speak louder than words . دو صد گفته چونیم کردار نیست
put in <idiom> اضافه چیزی که قبلا گفته شد
It needs to be said that ... لازم هست که گفته بشه که ...
Enough has been said! به اندازه کافی گفته شده!
recant گفته خود را تکذیب کردن
recanted گفته خود را تکذیب کردن
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
dictums گفته افهار نظر قضایی
ipsissima verba عین بیانات و گفته شخص
indirect oration گفته یا قول غیر مستقیم
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
dictum گفته افهار نظر قضایی
recanting گفته خود را تکذیب کردن
recants گفته خود را تکذیب کردن
undershot درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
it say in the bible that درکتاب مقدس گفته شده است
What you say is true in a sense . گفته شما به معنایی صحیح است
per طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
action speaks louder than words <proverb> دو صد گفته چون نیم کردار نیست
affimable شایسته انکه بطورقطع گفته شود
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
ana :مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
infant در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infants در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
Thank God! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
Thank goodness! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
rub something in <idiom> دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
semi detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
praecocial درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
semi-detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
pregnant use of a verb بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
gymnopaedic درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
counsels در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
unpriced درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
counselled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
CD quality اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
to jump on somebody به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
set loose <idiom> رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
heddle rod چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com