Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
English
Persian
concave spherical mirror
اینه کروی مقعر
Other Matches
spherical mirror
اینه کروی
concave spherical mirror
اینه کروی کاو
magic mirror
اینه غیب نما اینه شعبده
concave
مقعر
dished
مقعر
cuppy
مقعر
coved
مقعر
reentering
مقعر
concave slope
مقعر
hollow cone charge
خرج مقعر
concave lens
عدسی مقعر
concavo concave
مقعر الطرفین
concave slope
شیب مقعر
quasi concave
شبه مقعر
quasi concave
نیمه مقعر
dishes
مقعر کردن
dish
مقعر کردن
shaped charge
خرج مقعر
hollow moulding
[گچ بری مقعر در ته ستون]
cave
مقعر مجوف کردن
concavity
حالت مقعر داشتن
caves
مقعر مجوف کردن
ewe neck
گردن لاغرومعیوب و مقعر
quasi concave function
تابع نیمه مقعر
plano concave lens
عدسی مسطح- مقعر
quasi concave function
تابع شبه مقعر
concavo convex
از یک سو مقعر واز سوی دیگرمحدب
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
reentrant
مقعر دوباره داخل شونده
reflectors
اینه
looking glass
اینه
bulkheads
اینه
mirrors
اینه
reflector
اینه
mirror
اینه
bulkhead
اینه
mirrored
اینه
deep draw
ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
one way screen
اینه یکسویه
convex mirror
اینه کوژ
convex mirror
اینه محدب
mirror glass
شیشه اینه
mirror frame
جعبه اینه
deflection mirror
اینه انحراف
pierglass
اینه جرز
driving mirror
اینه اتومبیل
electron mirror
اینه الکترونی
if peradventure
هر اینه اگر
showcase
جعبه اینه
showcased
جعبه اینه
indeed
واقعا هر اینه
astrolabe
اینه نجوم
to plant down ther
اینه کردن
showcases
جعبه اینه
to plank down
اینه کردن
showcasing
جعبه اینه
mirror instrument
دستگاه اینه دار
driving mirror
اینه عقب اتومبیل
parabolic mirror
اینه سهمی وار
sconce mirror
اینه دیوار کوب
show case
ویترین جعبه اینه
dichroic mirror
اینه دو رنگ نما
dressing tables
میز اینه داروکشودار
dressing table
میز اینه داروکشودار
foil
ورق سیماب پشت اینه
specular pig iron
اهن خام اینه وار
specular
وابسته به اینه طبی یاسپکولوم
pierglass
اینه قدی درمیان دوپنجره
prismatic
قطب نمای اینه دار
foils
ورق سیماب پشت اینه
foiled
ورق سیماب پشت اینه
foiling
ورق سیماب پشت اینه
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
global
کروی
globally
کروی
nodular
کروی
orbiculate
کروی
orbicular
کروی
perispheric
کروی
globulous
کروی
spheroid
کروی
globular
کروی
globate
کروی
globe like
کروی
globy
کروی
spheric
کروی
globoid
کروی
spherical
کروی
spheral
کروی
chevalglass
اینه تمام قدی که دردرون پایه خودمتحرک باشد
spherical geometry
هندسه کروی
spherical coordinates
مختصات کروی
spherical candlepower
شمع کروی
spherical sector
قطاع کروی
spherical lens
عدسی کروی
spherical aberration
خطای کروی
spherical triagle
مثلث کروی
spherical top
فرفره کروی
roudelay
کروی شکل
globes
کروی کردن
sector of a sphere
اکلیل کروی
spherical triangle
مثلث کروی
spherical trigonometry
مثلثات کروی
spherics
هندسه کروی
globular protein
پروتئین کروی
globular cluster
خوشه کروی
globe valve
سوپاپ کروی
sphere
جسم کروی
spheres
جسم کروی
aspheric
غیر کروی
sphery
کروی مستدیر
kitchen rudder
سکان کروی
sphericity
حالت کروی
orb
کروی شدن
spherical wedge
قاچ کروی
orbed
گرد کروی
orbs
جسم کروی
orb
جسم کروی
globe
کروی کردن
orbs
کروی شدن
vanity boxŠcaseŠor bag
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
speculum
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
star globe
ستاره یاب کروی
spherule
جسم کروی کوچک
spherical coordinates
مختصات کروی
[ریاضی]
spherical polygon
کثیر الاضلاع کروی
spherical coordinates
دستگاه مختصات کروی
ensphere
بصورت کروی در اوردن
globular cluster
خوشه ستارهای کروی
hemispherical engine
موتور نیم کروی
globules
جسم کوچک کروی
globule
جسم کوچک کروی
mean spherical candlepower
شمع کروی متوسط
orbicularly
بطور گرد یا کروی
quadrant
ربع جسم کروی
sphere gap
دهانه جرقه کروی
spherical coordinate system
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
acinarious
پوشیده شده از حفرههای کروی
ball peen hammer
چکشی که یک طرف ان کروی است
roundle
صفحه کوچک و کروی شکل
roundel
صفحه کوچک و کروی شکل
yurt
خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurta
خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
plano concave
از یک طرف مسطح و از طرف دیگر مقعر
cirro cumulus
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
spherization
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
concave fillet weld
جوشکاری مغزی مقعر جوشکاری مغزی
panoramas
تمام نما اینه تمام نما
panorama
تمام نما اینه تمام نما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com