Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
pcv
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
Search result with all words
This is its Persian rendering ( translation) .
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
Other Matches
lexical analysis
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
refrained
برگردان
refraining
برگردان
refrains
برگردان
transpose
برگردان
transposes
برگردان
transposing
برگردان
lapel
برگردان
lapels
برگردان
revers
برگردان
round head
برگردان
jetties
اب برگردان
jetty
اب برگردان
refrain
برگردان
translation
برگردان
translations
برگردان
turtleneck
یقه برگردان
turtlenecks
یقه برگردان
lapel
برگردان یقه
antiphon
سرود برگردان
burthen
باربری برگردان
decalccomania
عکس برگردان
turn over
برگردان تعویض
transpose matrix
ماتریس برگردان
tilting ladle
پاتیل برگردان
skip car
بشکه ی برگردان
responsory
تهلیل برگردان
lapelled
یقه برگردان
lapels
برگردان یقه
frequency inversion
برگردان فرکانس
emetic resin
تریاک برگردان
transter picture
عکس برگردان
decalcomania
عکس برگردان
repetend
رقم بازگردنده برگردان
transter
سندواگذاری عکس برگردان
double reverse
شوت برگردان به دروازه
hook service
سرویس برگردان والیبال
Persian
فارسی
reflux
جریان برگشت مایع برگردان
roundelay
تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
asymmetric knot
[farsi]
گره فارسی
splayed
پخدار فارسی
In Persian script .
بخط فارسی
splay
پخدار فارسی
corner joint
اتصال فارسی
bevel gauge
گونیای فارسی
miter joint
برش فارسی
the persian language
زبان فارسی
miter box saw
اره فارسی بر
miter
اتصال فارسی
miter and bevel saw
اره فارسی بر
senneh knot
گره فارسی
Persian knot
گره فارسی
miter angle
زاویه فارسی
what happened befor
معنیش به فارسی
splaying
پخدار فارسی
miters
فارسی بریدن
mitre
فارسی بریدن
miter
فارسی بریدن
splays
پخدار فارسی
ifeel bather you andI'm sorry about what happened before
معنیش به فارسی
mitre joint
اتصال فارسی
mitering cut
برش فارسی
mitres
فارسی بریدن
miter weld
جوشکاری فارسی
bevel guage
گونیای فارسی
i feel wather you and I'm sorry about what happened before
معنیش به فارسی
interprets
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
manifold writer
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
i feel wather and you I'm sorry about what happened before
معنیش به فارسی چی میشه
he is a scholar in persian
در زبان فارسی فاضل
eeglish persian dictionary
فرهنگ انگلیسی به فارسی
i teach him persian
من به او فارسی درس میدهم
stavesacre
زبان در قفای فارسی
t mitre the square
گونیا را فارسی کردن
to study persian
زبان فارسی تحصیل کردن
My mother togue is Persian.
زبان مادری من فارسی است
kiosks
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosk
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
Persian
[Iranian ]
calendar
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
Frisbee
نوعی بازی به نام بومرنگ در فارسی
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
to purify the person language
زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
There are many difference between Persian and English .
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
version
ترجمه
versions
ترجمه
rendition
ترجمه
renditions
ترجمه
compilations
ترجمه
translation
ترجمه
interpretation
ترجمه
interpretations
ترجمه
translation
ترجمه
compilation
ترجمه
rendering
ترجمه
renderings
ترجمه
translations
ترجمه
machine translation
ترجمه ماشینی
putting
ترجمه کردن
mechanical translation
ترجمه ماشینی
liberaltranstation
ترجمه ازاد
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
metaphraze
ترجمه لفظی
puts
ترجمه کردن
put
ترجمه کردن
mistranslation
ترجمه نادرست
address translation
ترجمه ادرس
algorithm translation
ترجمه الگوریتم
an a translation
ترجمه درست
the a of a trans lation
درستی ترجمه
translating
ترجمه کردن
translet
ترجمه کردن
paraphrased
ترجمه ازاد
translate time
هنگام ترجمه
paraphrase
ترجمه ازاد
interpretation
تعبیر ترجمه
the a of a trans lation
صحت ترجمه
translate time
حین ترجمه
to do into
ترجمه کردن به
trannlatability
قابلیت ترجمه
translatable
قابل ترجمه
translation agency
موسسه ترجمه
paraphrases
ترجمه ازاد
reversion
ترجمه مجدد
translates
ترجمه کردن
misinterpretation
ترجمه غلط
translated
ترجمه کردن
interpretations
تعبیر ترجمه
translate
ترجمه کردن
translation agency
دفتر ترجمه
paraphrasing
ترجمه ازاد
kappa
حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
dynamic address translation
ترجمه پویای ادرس
fortran translation process
فرایند ترجمه فرترن
indirect objects
زبان برنامه پس از ترجمه
mistranslate
ترجمه غلط کردن
teutonize
به المانی ترجمه کردن
delectus
برای ترجمه دارد
objected
زبان برنامه پس از ترجمه
objecting
زبان برنامه پس از ترجمه
objects
زبان برنامه پس از ترجمه
had it trans ted
بدهید ترجمه کنند
object
زبان برنامه پس از ترجمه
retranslate
دوباره ترجمه کردن
direct objects
زبان برنامه پس از ترجمه
rendered
ارائه دادن ترجمه کردن
to to
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
literalist
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
assemble
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembled
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembles
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
render
ارائه دادن ترجمه کردن
renders
ارائه دادن ترجمه کردن
version
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
versions
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
literalize
تحت اللفظی ترجمه کردن
tropology
ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
bridgeware
برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
processor
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
paraphrasing
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrased
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrase
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
revised version
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
paraphrases
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
ted
برگردان کردن پخش کردن
targum
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
one pass assembler
برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
to translate something
[from/into a language]
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
passes
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
passed
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
pass
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
language
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
encoding
ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
languages
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
cross assembler
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
literality
صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
posted
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
post-
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
post
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
intermediate
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
septuagint
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
posts
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
parses
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parsed
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
jugend stil
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
compilations
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
parse
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
compilation
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
p code
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
preprocessor
نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com