Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (1 milliseconds)
English
Persian
the present writer
این بنده این جانب
Other Matches
A slave bought with money is more free than he who.
<proverb>
بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است .
fair faced
حق به جانب
side
جنب جانب
sides
جنب جانب
offshore
از جانب ساحل
centripetal
جانب مرکزی
centripetal force
نیروی جانب مرکز
favouritism
جانب کسی را گرفتن
centripetal acceleration
نیروی جانب مرکز
To err on the side of caution.
جانب احتیاط راگرفتن
self proclaimed
ادعاشده از جانب خود شخص
providentially
از مشیت الهی من جانب الله
estate in reversion
هبه قابل رجوع از جانب واهب
i made him my proxy
او رااز جانب خود وکیل کردم
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
he voted by proxy
کسی را از جانب خودوکیل کردکه رای دهد
bear in
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
bondservant
بنده
vassals
بنده
vassal
بنده
slaves
بنده
slave
بنده
slaved
بنده
thrall
بنده
slaving
بنده
bond servant
بنده
servants
بنده
servant
بنده
villein
بنده
helot
بنده
helotize
بنده کردن
my dear f.
بنده خدا
serfish
بنده وار
servent og god
بنده خدا
poor soul
بنده خدا
you and i
بنده و سرکار
your humble servant
بنده شما
mameluke
برده بنده
enthralment
بنده سازی
enslaves
بنده کردن
enslaved
بنده کردن
enslave
بنده کردن
enthrals
بنده کردن
enthralling
بنده کردن
enthralled
بنده کردن
enthraled
بنده کردن
enthral
بنده کردن
enthraling
بنده کردن
enslaving
بنده کردن
slavish
بنده وار
slavishly
بنده وار
enslavement
بنده سازی
enthrall
بنده کردن
enslaver
بنده سازنده
thrall
بنده کردن
freedman
بنده ازاد شده
your obedient servant
بنده فرمانبردار شما
manumit
بنده را ازاد کردن
do me this kindness
این التفات رادرباره بنده
uxorious
بنده ومطیع عیال خود
you are welcome to my book
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
strike
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com