Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English
Persian
The incident set off a debate.
این رویداد بحثی را به راه انداخت
[برانگیخت]
.
Other Matches
forensic
بحثی
disputative
بحثی
discussive
بحثی
threw
انداخت
A dispute broke out.
جر و بحثی درگرفت.
issue
[outcome]
نتیجه
[بحثی ]
i was prostrated by fever
تب مرا از پا انداخت
Her cheeks were fushed .
لپهایش گه انداخت
he bobbed a curtsy
سلامی انداخت
It wI'll get us into trouble.
ما را به درد سر خواهد انداخت
It set me thinking . It made me think .
مرابفکر واداشت ( انداخت )
Touché!
خوب مقابله کردی!
[در بحثی]
Touché!
خوب تلافی کردی!
[در بحثی]
He shrugged his shoulders.
او
[مرد]
شانه اش را بالا انداخت.
He wI'll expedite our case.
اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
He hung his head in shame.
از خجالت سرش راپایین انداخت
He put me out of business.
مرا از کسب وکاسبی انداخت
He lowered himself in the esteem of his friends.
خودش را از چشم دوستانش انداخت
Such exravagance reduced her to beggary .
این ولخرجی با لاخره اورابگدایی انداخت
His invevtion made a noise in the world.
اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
it turned my head
سرم را بدوران انداخت یا گیج کرد
it filled their hearts with t
ترس زیاد دردل انها انداخت
Her sad story moved us to tears.
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
He kept glancing toward the entrance.
او دائما به سمت در ورودی نگاه می انداخت.
The baby was kicking and scraming .
نوزاد لگه می انداخت وفریاد می کشید
She created a grave scandal . You cant imagine what a scene she made .
جنجالی (الم شنگه یی ) راه انداخت که نگه ونپرس
free float
مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
occurence
رویداد
happenings
رویداد
events
رویداد
event
رویداد
trend
رویداد
trends
رویداد
happening
رویداد
incidents
رویداد
circumstances
رویداد
occurrence
رویداد
occurrences
رویداد
incident
رویداد
occurrences
تصادف رویداد
misadventure
رویداد ناگوار
circumstance
تفصیل رویداد
mishaps
رویداد ناگوار
occurrence
تصادف رویداد
mishap
رویداد ناگوار
decades
ده موضوع یا رویداد
contretemps
رویداد ناگوار
decade
ده موضوع یا رویداد
a life full of incidents
زندگی پر رویداد
misadventures
رویداد ناگوار
endogenous event
رویداد درونی
commentaries
گزارش رویداد
subsequent to that event
پس ازان رویداد
occurence
رویداد واقعه
exogenous event
رویداد برونی
event horizen
افق رویداد
commentary
گزارش رویداد
As events unfolded I realized that ...
درطی رویداد ها پی بردم که ...
mischances
رویداد بد حادثه ناگوار
mischance
رویداد بد حادثه ناگوار
air pollution episode
رویداد الودگی هوا
passage
رویداد کارکردن مزاج
balances
احتمال رویداد خطا
passages
رویداد کارکردن مزاج
balance
احتمال رویداد خطا
uneventful
بدون رویداد مهم
rummy start
رویداد شگفت انگیز
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
non-event
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
black swan event
رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
parachronism
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
real time
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
collision detection
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
natives
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
event focus
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
native
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
generated
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generate
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
maintenance
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generates
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
This new frontier incident probably means war.
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
message
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
messages
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
dead
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
conditional
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
alert
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
warns
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
main
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com