English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
The town has a European look. این شهر قیافه اروپایی دارد
Other Matches
She is beginning to lose her looks . قیافه اش را دارد از دست می دهد
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Europeans اروپایی
European اروپایی
international morse code مورس اروپایی
eurodollars دلار اروپایی
yellowhammer سهره اروپایی
indo uropean هند و اروپایی
it had a europeanlook اروپایی می نمود
indo germanic هند و اروپایی
larches کاج اروپایی
larch کاج اروپایی
aberdevine سهره اروپایی
eruropean community جامعه اروپایی
nightjar بوف اروپایی
cushat طوقی اروپایی
continental code مورس اروپایی
indo european هند و اروپایی
Indo- هند و اروپایی
sweetbrier گل سرخ اروپایی
Eurasian اروپایی و اسیایی
greenfinch سهره اروپایی
redwing باسترک اروپایی
saker شاهین اروپایی
Eurasians اروپایی و اسیایی
fieldfare باسترک اروپایی
gesturing قیافه
leers قیافه
leering قیافه
mien قیافه
expressions قیافه
look قیافه
countenancing قیافه
leered قیافه
gestured قیافه
countenanced قیافه
countenance قیافه
snoot قیافه
countenances قیافه
sights قیافه
leer قیافه
sight قیافه
looked قیافه
gesture قیافه
expression قیافه
unfavorable بد قیافه
facial expression قیافه
looks قیافه
mewed مرغ نوروزی اروپایی
marron شاه بلوط اروپایی
it had a europeanlook نمود اروپایی داشت
merlin قوش کوچک اروپایی
toper کوسه ماهی اروپایی
greylag غاز وحشی اروپایی
european monetary system سیستم پولی اروپایی
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
European Currency Unit واحد پول اروپایی
martlet پرستوی معمولی اروپایی
moly سیر زرد اروپایی
mulatto زاده اروپایی وزنگی
brock گورکن اروپایی شغاره
copper beech [Fagus sylvatica] درخت راش اروپایی
european committee for standardization کمیته اروپایی استاندار
mewing مرغ نوروزی اروپایی
mew مرغ نوروزی اروپایی
death mask قیافه مرده
death masks قیافه مرده
pull a long face <idiom> قیافه گرفتن
posed قیافه گرفتن
pose قیافه گرفتن
semblance قیافه فن قوی
gest قیافه اشاره
expressionless قیافه ناگویا
physignomy قیافه شناسی
good-looking <adj.> خوش قیافه
poses قیافه گرفتن
posing قیافه گرفتن
grimness قیافه سبع
gauntly با قیافه بدsmear
To strike an a attitude . To put on a stern look . قیافه گرفتن
goodlooking خوش قیافه
geste قیافه اشاره
physiognomist قیافه شناس
woodwaxen طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
polecat موش خرمای وحشی اروپایی
polecats موش خرمای وحشی اروپایی
woodcock خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
ruddock مرغ سینه سرخ اروپایی
ring snake مار حلقه دار اروپایی
larch درخت صنوبرآراسته [کاج اروپایی]
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
leered رنگ قیافه منظر
leers رنگ قیافه منظر
leer رنگ قیافه منظر
looker خوش قیافه نگهدار
to keep one's countenance قیافه خودراتغییر دادن
to have the g.in one's face قیافه شوم داشتن
leering رنگ قیافه منظر
poser ژستو قیافه گیر
disguising تغییر قیافه دادن
disguises تغییر قیافه دادن
disguised تغییر قیافه دادن
poseur ژستو قیافه گیر
masquerading قیافه فاهری بخوددادن
posers ژستو قیافه گیر
masqueraded قیافه فاهری بخوددادن
disguise تغییر قیافه دادن
deadpan قیافه خشک و بی روح
masquerades قیافه فاهری بخوددادن
physiognomy قیافه شناسی سیما
as plain as a pikestaff <idiom> مثل شیربرنج [قیافه]
masquerade قیافه فاهری بخوددادن
physiognomies قیافه شناسی سیما
poseurs ژستو قیافه گیر
handsome خوش قیافه زیبا
whiting ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
half caste دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
a comparison between European and Japanese schools مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
africander اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
posing قیافه گیری برای عکسبرداری
poses قیافه گیری برای عکسبرداری
physiognomically موافق علم قیافه شناسی
pose قیافه گیری برای عکسبرداری
guises تغییر قیافه لباس مبدل
guise تغییر قیافه لباس مبدل
disguisement تغییر قیافه یا جامه پوشیدگی
snoot شکلک دراوردن قیافه گرفتن
solid looking دارای قیافه جامد وبیروح
posed قیافه گیری برای عکسبرداری
She is a good – looker . دختر خوش قیافه ای است
snooty دارای قیافه تحقیر امیز
to change one's countenance تغییر قیافه یا رنگ دادن
deadpan قیافه خشک و بی روح داشتن
pokerface قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
old masters هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
nut cracker یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
old master هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
dun bird یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
serin سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
physiognomonic تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
There were some angry looks in the crowd . قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
physiognomic وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
physiognomical مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
straight face چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
eurocheque چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
pochard یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
She flirts with every handsome man she meets . برای هر مرد خوش قیافه ای قر وغمزه می آید
You look ridiculous in that old hat . با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
e r p برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
can not judge a book by its cover <idiom> [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
balto slavic شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
Cinoiserie [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
maroon شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
mags کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mag کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
cabbage rose طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
there is a time for everything دارد
chains دارد.
chain دارد.
he is ill with fever تب دارد
has دارد
he has worms دارد
hast او دارد
he has a rage for money دارد
are there any remarks? دارد
heavy fighting is in progress دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
god is خداوجود دارد
viruses وجود دارد
he has an a. to grind مقصود دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
not a patch on چه دخلی دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
virus وجود دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
the probability is احتمال دارد
it is usual with him عادت دارد
our library is well stocked خوبی دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
Windows GDI بیتی دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
what the odds چه اهمیت دارد
what matter? چه اهمیت دارد
walls have ears گوش دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com