English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
The massive storm has moved across Iceland. این طوفان بزرگ از روی ایسلند رد شد.
Other Matches
post diluvian زیست کننده پس از طوفان پس از طوفان رخ داده
Iceland ایسلند
iceland crystal بلور ایسلند
iceland spar بلور ایسلند
nordic council سوئد ایسلند
icelander اهل جزیره ایسلند
antediluvian وابسته به پیش از طوفان پیش از طوفان نوح
Iceland جزیره ایسلند زبان ایسلندی
krona مسکوک ایسلند و سوئد معادل 6202/0 دلار
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
deluge طوفان
deluging طوفان
hurricanes طوفان
gales طوفان
storms طوفان
gale طوفان
storming طوفان
stormed طوفان
storm طوفان
toucans طوفان
flooding طوفان
toucan طوفان
hurricane طوفان
deluged طوفان
floods طوفان
cataclysms طوفان
the stom raged itself out طوفان
cataclysm طوفان
flooded طوفان
deluges طوفان
flood طوفان
sandstorms طوفان شن
sandstorm طوفان شن
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
cyclone طوفان موسمی
cyclones طوفان موسمی
storm smear پراکندگی طوفان
squall طوفان باد
squalls طوفان باد
mother cary's chicken مرغ طوفان
hurricane طوفان دریایی
storm lane گذرگاه طوفان
thunderstorms طوفان تندری
hurricanes طوفان دریایی
sand storm طوفان ریگ
stormproof window پنجره ضد طوفان
thunderstorm طوفان تندری
wester طوفان غربی
tornado طوفان پیچنده
line storm طوفان مستقیم
adrift دستخوش طوفان
magnetic strom طوفان مغناطیسی
weathering طوفان هوا
rainstorm طوفان باران
rainstorms طوفان باران
hail storm طوفان تگرگ
tornadoes طوفان پیچنده
tornados طوفان پیچنده
petrel مرغ طوفان
hailstorms طوفان یا رگبار تگرگ
hailstorm طوفان یا رگبار تگرگ
the storm raved itself out طوفان غریدوغریدتا فرونشست
ice storm طوفان همراه باتگرگ
storm clcud ابر طوفان دار
postdiluvian بعد از طوفان نوح
procellarian جنس مرغ طوفان
northwester طوفان شمال غربی
maelstrom طوفان یا گرداب شدید
storm card طوفان نمای دریایی
fulmar مرغی مانند مرغ طوفان
diluvial وابسته به طوفان نوح طوفانی
diluvian وابسته به طوفان نوح طوفانی
ship fever طوفان سخت در دریای چین
snifter طوفان شدید وزش سخت
mallemuck مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
sferics دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
wind shake تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
outride دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
helmcloud ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
procellarian وابسته به جنس مرغ طوفان یا مرغ باران
pintado مرغ فرعون یکجور مرغ طوفان
deluging غرق کردن طوفان ایجاد کردن
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
deluges غرق کردن طوفان ایجاد کردن
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
deluged غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluge غرق کردن طوفان ایجاد کردن
hail طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hailing طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hailed طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hails طوفان تگرگ تگرگ باریدن
great بزرگ
immane بزرگ
magacephalic بزرگ سر
majestic بزرگ
large sized a بزرگ
greatest بزرگ
large sized بزرگ
great- بزرگ
headmen بزرگ
king size بزرگ
long ton تن بزرگ
massive بزرگ
massively بزرگ
macro بزرگ
doyennes زن بزرگ
doyenne زن بزرگ
headman بزرگ
macrocephalic بزرگ سر
bulky بزرگ
voluminous بزرگ
of a large size بزرگ
bulkier بزرگ
bulkiest بزرگ
canis major سگ بزرگ
mightier بزرگ
mightiest بزرگ
mighty بزرگ
big بزرگ
grave بزرگ
jumbos بزرگ
full bottomed بزرگ
egregious بزرگ
decuman بزرگ
considerably large بس بزرگ
bandog سگ بزرگ
bigger بزرگ
jumbo بزرگ
hugeous بزرگ
dignified بزرگ
adult بزرگ
adults بزرگ
gravest بزرگ
graves بزرگ
biggest بزرگ
canis majoris سگ بزرگ
majored بزرگ
grosser بزرگ
extra بزرگ
extra- بزرگ
extras بزرگ
smaller بزرگ نه
spanking بزرگ
spankings بزرگ
paternal grandmother نه نه بزرگ
gate در بزرگ
gates در بزرگ
large بزرگ
grosses بزرگ
vast بزرگ
major بزرگ
walloping بزرگ
smallest بزرگ نه
highs بزرگ
wallopings بزرگ
grossing بزرگ
small بزرگ نه
grossest بزرگ
highest بزرگ
majoring بزرگ
swingeing بزرگ
larger بزرگ
stour بزرگ
largest بزرگ
megapod بزرگ پا
extensive بزرگ
gross بزرگ
vasty بزرگ
enormous بزرگ
propylon در بزرگ
majuscule بزرگ
majuscular بزرگ
swith بزرگ
nonus بزرگ
eminent بزرگ
grossed بزرگ
high بزرگ
mausoleums ارامگاه بزرگ
arch fiend دیو بزرگ
grand father پدر بزرگ
swells بزرگ شدن
arch enemy دشمن بزرگ
antrum غار بزرگ
avous پدر بزرگ
magnum opus کار بزرگ
viola ویولن بزرگ
bollards موت بزرگ
bass drum طبل بزرگ
bollard موت بزرگ
bass fiddle ویلن سل بزرگ
big bang انفجار بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com