Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
the ink blots	این مرکب لک می اندازد
Other Matches
obstructionist	اکثریت می اندازد
combined influence mine	مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
The trees give a pleasant shade .	درختان سایه قشنگه می اندازد
It reminds me of my schooldays .	مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
memento mori	کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
big ball	ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
drives	بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drive	بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
grounder	موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
pumpkins	پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkin	پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
jump ball	توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
petroleur	کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
What advice would you give to someone starting up in business?	چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
megascope	یکجور فانوس شعبده که تصویرهای بزرگ روی پرده می اندازد
leadsman	کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
filibuster	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustered	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustering	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibusters	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
sweeper	اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers	اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
means ends analysis	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
He shoots well	خوب تیر می اندازد ( تیر انداز خوبی است )
alpha pegasi	مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations	عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
ink	مرکب
inks	مرکب
hybrid	مرکب
compounds	مرکب
complexes	مرکب
ink pad	مرکب زن
combined	مرکب
complexity	مرکب
complex	مرکب
composed	مرکب
roadster	مرکب
mixed	مرکب
conposite	مرکب
formant	مرکب
complexities	مرکب
multiplex	مرکب
combined arms	مرکب
roadsters	مرکب
parasyntetic	مرکب
compounded	مرکب
tracing ink	مرکب
compound	مرکب
composite	مرکب
composite metal	فلز مرکب
compound circuit	مدار مرکب
compositely	بطور مرکب
composite steel	فولاد مرکب
combination fixture	اویز مرکب
compound catenary	اویزانداری مرکب
composite score	نمره مرکب
binary explosive	سوختارشدید مرکب
compositeness	مرکب بودن
built up lining	پوشش مرکب
compound bending	خمش مرکب
combination current	جریان مرکب
built up section	مقاطع مرکب
compositive cideo	ویدئوی مرکب
chinese ink	مرکب چین
complex number	عدد مرکب
composite material	مواد مرکب
combined stresses	تنش مرکب
compound eye	چشم مرکب
combined staff	ستاد مرکب
combined arms team	تیم مرکب
combined bill of laning	بارنامه مرکب
combined circuit	مدار مرکب
combined command	فرماندهی مرکب
combined forces	نیروهای مرکب
combined footing	شالوده مرکب
combined stresses	تنشهای مرکب
company team	تیم مرکب
composite area	سطوح مرکب
composite demand	تقاضای مرکب
combination lantern	فانوس مرکب
composite defense	دفاع مرکب
combination vehicle	خودروهای مرکب
composite column	ستون مرکب
combined arms	رستههای مرکب
combined arms	یکان مرکب
combined arms army	ارتش مرکب
composite armor	زره مرکب
combined command	یکان مرکب
multiple unit valve	لامپ مرکب
multiple offence	حمله مرکب
multimodal transport	حمل مرکب
mixed number	عدد مرکب
mixed flow	جریان مرکب
markab	مرکب الفرس
magnetic ink	مرکب مغناطیسی
lenticular	مرکب از عدسی
inkiness	سیاهی مرکب
inker	مرکب نویس
multivibrator	لرزه گر مرکب
oaten	مرکب از دانههای جو
build up section	مقاطع مرکب
build up lining	پوشش مرکب
wound pole	قطب مرکب
syncarp	میوه مرکب
summation tone	صوت مرکب
saccharic	مرکب ازساخارین
pully block	قرقره مرکب
printing ink	مرکب چاپ
printer's ink	مرکب چاپ
parasyntetic	مشتق و مرکب
onomastic	مرکب از اسم
ink eraser	مرکب پاک کن
ink bottle	مرکب دان
converter valve	لامپ مرکب
compound wound motor	موتور مرکب
compound wound generator	مولد مرکب
compound statement	جمله مرکب
compound probability	احتمال مرکب
compound motion	حرکت مرکب
ink pot	مرکب دان
magnetic battery	مغناطیس مرکب
compound magnet	مغناطیس مرکب
compound lens	عدسی مرکب
compound curve	انحناء مرکب
copying ink	مرکب کپیه
cuttle	ماهی مرکب
ink bag	کیسه مرکب
hybrid wave	موج مرکب
harmonic motion	الحان مرکب
flitched beam	تیر مرکب
interest on interest	ربح مرکب
drawing ink	مرکب رسم
double ignorance	جهل مرکب
dense ignorance	جهل مرکب
decompound	مرکب درمرکب
decomposite	مرکب درمرکب
cuttle fish	ماهی مرکب
compound converter	تبدیل گر مرکب
compounded	اتصال مرکب
compounds	ماده مرکب
compound	اتصال مرکب
compounded	ماده مرکب
diphthong	مصوت مرکب
inks	مرکب زدن
ink	مرکب زدن
synthetic	مرکب از موادمصنوعی
compound	جسم مرکب
compounds	اتصال مرکب
compound	ماده مرکب
compounded	جسم مرکب
india ink	مرکب چین
compounds	لفظ مرکب
compounds	جسم مرکب
Indian ink	مرکب چین
compounded	لفظ مرکب
girders	تیر مرکب
girder	تیر مرکب
compound	لفظ مرکب
consists	مرکب بودن از
consisting	مرکب بودن از
consisted	مرکب بودن از
consist	مرکب بودن از
compound interest	بهره مرکب
compound interest	ربح مرکب
composite	چیز مرکب
pad	مرکب خشک کن
pads	مرکب خشک کن
composite	یکان مرکب
diphthongs	مصوت مرکب
disposition	صورت بندی مرکب
differential compound winding	سیمپیچ مرکب تفاضلی
compound helicopter	هلی کوپتر مرکب
floscular	مرکب از چندین گلچه
compound	فرم پیادهای مرکب
ink ject printer	چاپگر با پرتاب مرکب
compounded	فرم پیادهای مرکب
compound girder	تیر حمال مرکب
composite television signal	پیام مرکب تلویزیونی
diode characteristic	مشخصه الکترد مرکب
inkblot	لکه جوهر یا مرکب
flat compound generator	مولد مرکب تخت
hydrate	جسم مرکب ابدار
dataplex	سیگنالهای داده مرکب
alloy	الیاژ فلز مرکب
ink writer	در تلگراف مرکب نویس
alloys	الیاژ فلز مرکب
compounds	فرم پیادهای مرکب
bibary compound	جسم مرکب دوعنصره
pseudocompound	شبه ماده مرکب
combined bill of laning	بارنامه حمل مرکب
combined arms team	تیم رستههای مرکب
compound number	عدد مرکب [ریاضی]
seropurulent	مرکب از سرم وچرک
combination influence	مکانیسم عامل مرکب
composite armor	نیروی زرهی مرکب
combination circuit	مدار انفجاری مرکب
composite number	عدد مرکب [ریاضی]
binary explosive	ماده منفجره مرکب
atramentous	سیاه چون مرکب
quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com