English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
The engine runs by a battery. این موتور با باتری کار می کند.
Other Matches
NiCad نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
single phase induction motor موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
battery charging rectifier باتری پر کن
battery copper مس باتری
battery charger باتری پر کن
chargers باتری پر کن
storage cell باتری
c battey باتری سی
h.t. battery باتری ب
b battery باتری ب
heater battery باتری ا
h.b. battery باتری ا
filament battery باتری ا
batteries باتری
charger باتری پر کن
battery باتری
battery water اب باتری
standby battery باتری اضطراری
starting battery باتری استارت
automobile battery باتری اتومبیل
lighting battery باتری روشنایی
burning rack قاب باتری
alkaline battery باتری قلیایی
battery solution محلول باتری
cell cover درپوش باتری
stand by battery باتری یدکی
impurities in battery ناخالصیهای باتری
acummulator battery باتری بارشدنی
rechargeable battery باتری بارشدنی
ignition battery باتری استارت
floating battery باتری ذخیره
air cell a battery باتری رادیو
battery box جعبه باتری
voltaic battery باتری ولتایی
storage cell پیل باتری
battery oven کوره باتری
battery mounting پایه باتری
battery liquid الکترولیت باتری
battery liquid مایع باتری
battery jar فرف باتری
isolator for battery plate لایی باتری
battery isolator لایی باتری
battery insulator میانگیر باتری
battery insulator عایق باتری
battery paint رنگ باتری
battery plate صفحه باتری
battery polarization قطبش باتری
gravity battery باتری وزنی
storage battery باتری بارشدنی
grid of a battery شبکه باتری
storage battery باتری انبارهای
battery voltage ولتاژ باتری
battery vise گیره باتری
battery turntable میز باتری
battery terminal قطب باتری
battery receiver رادیو باتری
hold down for batteryseparator میانگیردار باتری
battery hold down میانگیردار باتری
battery syringe سرنگ باتری
battery cell پیل باتری
battery case جعبه باتری
battery carrier شاسی باتری
battery carbon زغال باتری
battery capacity فرفیت باتری
battery ammeter امپرسنج باتری
battery acid اسید باتری
gelatine battery باتری خشک
b. eliminator جانشین باتری ب
secondary cell پیل باتری
battery charging cable کابل باتری پر کن
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
solution of battery الکترولیت باتری
battery electrolyte الکترولیت باتری
battery electrode الکترود باتری
discharger for battery باتری خالی کن
battery discharger باتری خالی کن
battery current برق باتری
battery cradle کلاف باتری
batterty cover سرپوش باتری
battery charging rheostat رئوستای باتری پر کن
gelatine battery باتری ژلاتینی
dry storage battery باتری ژلاتینی
edison باتری ادیسن
sediment درد باتری
polarization پلاریزاسیون باتری
pillar post of battery ستون باتری
battery filler سرنگ باتری
dry battery باتری خشک
nickel iron battery باتری ادیسن
plante cell باتری پلانته
secondary battery پیل باتری
sediments درد باتری
secondary battery باتری بارشدنی
separator میان گیر باتری
heater battery باتری گرم کننده
plate puller انبر صفحه باتری
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
area of battery plate سطح صفحه باتری
local action تخلیه موضعی باتری
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
cementation سیمانی شدن باتری
cell tester ولت سنج باتری
carbon battery plate صفحه باتری کربنی
idle voltage of battery ولتاژ هرز باتری
nickel iron battery باتری نیکل-اهن
hardened battery plate صفحه باتری سخت
plante battery plate صفحه باتری پلانته
shedding of battery plate ریزش صفحه باتری
battery still دیگ تقطیر باتری
battery steamer کوره باتری بخاری
dry storage battery باتری انبارهای خشک
battery resistance مقدار مقاومت باتری
to charge the battery باتری را بار کردن
reversed battery plate صفحه باتری معکوس
battery jar spacer لایی فرف باتری
battery hydrometer چگالی سنج باتری
cell connector رابط پیل باتری
battery connector رابط پیل باتری
train lighting battery باتری روشنایی ترن
porosity of battery plate تخلخل صفحه باتری
plunge battery باتری با الکترد شناور
plate press پرس صفحه باتری
group of battery plates دسته صفحات باتری
backs که یک باتری پشتیبان دارد
cutout relay رله باتری پرکن
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
universal receiver رادیو برق و باتری
discharge خالی کردن باتری
closed circuit battery باتری با مدار بسته
overfilling of battery سرشار کردن باتری
thin plate battery باتری صفحه نازک
lead acid battery باتری سرب- اسید
back که یک باتری پشتیبان دارد
overdischarge of battery تخلیه فرساینده باتری
pasted plate صفحه باتری خمیری
faure plate صفحه باتری خمیری
replenished شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
forming of battery plates اماده سازی صفحات باتری
The battery is dead. باتری خالی شده است.
accumulator باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
The battery is dead. باتری تمام شده است.
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
total discharge تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
glass separator میان گیر شیشهای باتری
The battery is discharged (emptied). باتری خالی شده است.
cranking capacity of battery فرفیت راه اندازی باتری
replenish شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
cathode ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathodes ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
battery استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
invisible مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
double row موتور
power head سر موتور
engine موتور
jet engine موتور جت
jet engines موتور جت
machinery موتور
motor- موتور
motor موتور
motors موتور
motored موتور
engine rating توان موتور
electromotor موتور برقی
fractional h.p. motor موتور چنداسب
drive motor موتور محرک
engine with horizontally موتور سیلندرروبرو
three phase current motor موتور سه فازه
driving motor موتور محرک
fan motor موتور بادبزن
four stroke engin موتور چهارزمانه
engine dynamometer ترمز موتور
fractional h.p. motor موتور کوچک
synchronous motor موتور سنکرون
engine performance توان موتور
gasoline engine موتور بنزینی
motor oil روغن موتور
engine oil روغن موتور
forced induction engine موتور کمپرسور
engine controls کنترلهای موتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com