Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Other Matches
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
issuant
منتشر کننده منتشر شونده
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
broadcast
منتشر
broadcasts
منتشر
illnesses
ناخوشی
trichosis
ناخوشی مو
diseases
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
sicknesses
ناخوشی
ill health
ناخوشی
pathogenetic
ناخوشی زا
had health
ناخوشی
illness
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
disease
ناخوشی
maladies
ناخوشی
sickness
ناخوشی
morbidness
ناخوشی
malady
ناخوشی
unhealthiness
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
diffused
منتشر کردن
incident light
نور منتشر
inedited
منتشر نشده
broadcast
منتشر کردن
broadcasts
منتشر کردن
unissued
<adj.>
منتشر نشده
diffuse
منتشر شده
diffuse
منتشر کردن
irradiate
منتشر کردن
irradiated
منتشر کردن
irradiates
منتشر کردن
irradiating
منتشر کردن
diffused
منتشر شده
circulated
منتشر شدن
distributed capacity
فرفیت منتشر
get abroad
منتشر شدن
circulates
منتشر شدن
circulate
منتشر شدن
diffuses
منتشر کردن
diffuses
منتشر شده
give forth
منتشر کردن
diffusing
منتشر شده
spreader
منتشر کننده
spreads
منتشر کردن
diffusing
منتشر کردن
put forth
منتشر کردن
spread
منتشر کردن
to make a noise
منتشر شدن
diffuser
منتشر کننده
diffusor
منتشر کننده
liver trouble
ناخوشی جگر
morbid
ویژه ناخوشی
hepatic disease
ناخوشی جگر
impaludism
ناخوشی مردابی
dermatopathy
ناخوشی پوست
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
spell
حمله ناخوشی
spelled
حمله ناخوشی
estival
ناخوشی تابستانی
spells
حمله ناخوشی
enteropathy
ناخوشی رودهای
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
pathognomic
نماینده ناخوشی
myopathy
ناخوشی ماهیچه
laryngopathy
ناخوشی خرخره
microzym
میکرب ناخوشی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
diagnosis
تشخیص ناخوشی
liver
ناخوشی جگر
maldemer
ناخوشی دریا
mal de mer
ناخوشی دریا
pathogeny
پیدایش ناخوشی
livers
ناخوشی جگر
morbific
تولیدکننده ناخوشی
morbific
ناخوشی اور
biliousness
ناخوشی زردابی
out break of a disease
شیوع ناخوشی
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
diagnoses
تشخیص ناخوشی
pathognomomical
نماینده ناخوشی
bulimy
ناخوشی گرسنگی
republish
دوباره منتشر کردن
release
منتشر ساختن رهایی
spreads
منتشر کردن یا شدن
widespreading
شایع همه جا منتشر
releases
منتشر ساختن رهایی
spreads
منتشر شدن انتشار
released
منتشر ساختن رهایی
spread
منتشر شدن انتشار
pantropic
منتشر درنواحی گرمسیری
diffusively
بطور منتشر و یا مفصل
circumfuse
باطراف منتشر کردن
pantropical
منتشر درنواحی گرمسیری
spread
منتشر کردن یا شدن
unissued shares
سهام منتشر نشده
reported statistics
امارهای منتشر شده
propagated error
اشتباه منتشر شده
widespread
شایع همه جا منتشر
qualms
ناخوشی همه جاگیر
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
qualm
ناخوشی همه جاگیر
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
bunt
ناخوشی قارچی گندم
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
pandemic
ناخوشی همه گیر
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
pandemics
ناخوشی همه گیر
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
the volume that preceded
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
posthumous
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
blowy
بسهولت باطراف منتشر شونده
epizootic
منتشر شونده درمیان جانوران
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
diffused
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuse
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
spread
[منتشر کردن مایع روی سطح]
diffuses
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
This dictionary is published(printed) in three volumes.
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
periodicals
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
lightest
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
precedent
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
ecl
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
precedents
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
to pretend illness
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
hematogenous
از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
bug
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
propagating
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagate
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagates
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
Yellow Book
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
blue book
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
published
طبع ونشر کردن منتشر کردن
publish
طبع ونشر کردن منتشر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com