English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
this word means a dog این واژه یعنی سگ
Other Matches
portmanteau واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux واژه مرکب از دو واژه
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
videlicet یعنی
to wit <adv.> یعنی
namely <adv.> یعنی
that is to say یعنی
scilicet یعنی
in fact یعنی
to wit یعنی
namely یعنی
nee یعنی
videlicet یعنی
that is یعنی
innuendo یعنی تشریح
innuendos یعنی تشریح
innuendoes یعنی تشریح
dominical یعنی حضرت مسیح
strangle در مخابرات یعنی دستگاه
an inceptive یعنی میخواهم لرزکنم
the gentle sex جنس لطیف یعنی زن
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
the fair sex جنس لطیف یعنی زن
they were made one یعنی باهم عروسی کردند
dominical وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
quintessence عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
in the dark در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
caveat emptor یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
profound gangrene یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
big five پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
caveat venditor یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
skip it در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
punches در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
punched در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
neologisms نو واژه
worded واژه
term واژه
termed واژه
word واژه
mosul واژه
neologism نو واژه
terming واژه
stop squawk در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
squawk flash در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
karaite عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
philologist واژه شناس
neologism واژه جدید
synonym واژه مترادف
neologisms واژه تراشی
word book واژه نامه
neologisms واژه جدید
synonyms واژه هم معنی
synonym واژه هم معنی
synonyms واژه مترادف
paronym واژه هم ریشه
intercalation واژه افزایی
keyword واژه کلیدی
loanword واژه عاریه
word واژه سخن
dissylable واژه دوهجائی
loanword واژه بیگانه
neolalia واژه تراشی
wordbook واژه نامه
worded واژه سخن
neologism واژه تراشی
lexicon [dictionary] واژه نامه
punctuation for reference زیر واژه
cognate واژه هم ریشه
word count واژه شماری
coinage ابداع واژه
the root of a word ریشه واژه
buzz words رمز واژه
buzz word رمز واژه
wordbook واژه نامه
word order ترتیب واژه ها
word deafness واژه کری
lexicology واژه شناسی
word blindness واژه کوری
word-blindness واژه کوری
glossary واژه نامه
dictionary واژه نامه
glossaries واژه نامه
score out that word ان واژه را خط بزنید
glossary واژه نامه
stimulus word واژه محرک
pejorative واژه تحقیری
well در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
tied on در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
spoofer در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
squawking در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
wells در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
orbiting در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
teragram واژه چهار حرفی
lexicon واژه نامه دیکسیونر
homely [British E] <adj.> خفه [واژه تحقیری]
lexicons واژه نامه دیکسیونر
septisyllable واژه هفت هجائی
score out that word روی ان واژه خط بکشید
homely [British E] <adj.> بیمزه [واژه تحقیری]
syncopation کوتاه سازی واژه
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
wordage کلمات واژه بندی
word span test ازمون فراخنای واژه ها
homely [British E] <adj.> سنگین [واژه تحقیری]
word choice test ازمون واژه گزینی
word building test ازمون واژه سازی
word association test ازمون تداعی واژه ها
post fix در پایان واژه چسباندن
dictionary sort ترتیب واژه نامهای
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
pentasyllable واژه پنج هجائی
polysllable واژه جند هجائی
an inseparable prefix سر واژه جدا نشدنی
prandial واژه شوخی امیز
octosyllable واژه هشت هجائی
logomachy بازی واژه پردازی
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawk low در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
dictionary کتاب لغت واژه نامه
dictionaries کتاب لغت واژه نامه
God bless [you] ! خدا حافظ [واژه کهنه]
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
nomenclature فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
glossary واژه نامه ضمیمه کتاب
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
a word with a pejorative connotation واژه ای با معنای ضمنی منفی
glossaries واژه نامه ضمیمه کتاب
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
purism واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
slang واژه عامیانه وغیر ادبی
rebus نشاندادن واژه ها بصورت مصور
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
purple در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
homely [British E] <adj.> عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
catch-phrases واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
lexigraphy یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
How do you pronounce [say] that [this] word? این واژه چه جور تلفظ می شود؟
cantoria [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
catch-phrase واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
stranger در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
destructive addition عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
anglo-chinois [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
parathesis پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
to inspan oxen این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
logograph واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
to purify the person language زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
kpsi [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
logogram واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
is intervocalic حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
this word occurs in gulistan p این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
split infinitive مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
the word is sanctioned by use کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
worid کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
split infinitives مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
tally ho در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
a chromatic [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
colon نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
colons نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
tracked در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com