Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
What's up with him?
این چه ناراحتی دارد؟
[اصطلاح روزمره]
Other Matches
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
unease
ناراحتی
disquietude
ناراحتی
discommodity
ناراحتی
queasiness
ناراحتی
hazards
ناراحتی
hazarding
ناراحتی
hazarded
ناراحتی
hazard
ناراحتی
turmoil
ناراحتی
inquietude
ناراحتی
inconveniences
ناراحتی
incommodiousness
ناراحتی
inconvenience
ناراحتی
inconveniencing
ناراحتی
inconvenienced
ناراحتی
uneasiness
ناراحتی
ailment
درد ناراحتی
irritations
خشم ناراحتی
malease
ناراحتی بیقراری
ailments
درد ناراحتی
heavy heart
<idiom>
احساس ناراحتی
irritation
خشم ناراحتی
worrisome
مسبب ناراحتی
worriment
ناراحتی غم زدگی
flea bite
اندک ناراحتی
dyspnea
ناراحتی درتنفس
malaise
ناراحتی بیقراری
disturbance
ناراحتی مزاحمت
disturbances
ناراحتی مزاحمت
kiaugh
اضطراب ناراحتی
thorns
موجب ناراحتی
discomfiture
ناراحتی رنج
discomforts
ناراحتی رنج
discomfort
ناراحتی رنج
incommodity
زیان ناراحتی
thorn
موجب ناراحتی
dyspepsy
ناراحتی معده
[پزشکی]
upset stomach
ناراحتی معده
[پزشکی]
squirmed
ناراحتی نشان دادن
indigestion
ناراحتی معده
[پزشکی]
stomach upset
ناراحتی معده
[پزشکی]
tummy upset
[coll.]
ناراحتی معده
[پزشکی]
discomfort relief ratio
بهر راحتی- ناراحتی
squirming
ناراحتی نشان دادن
squirms
ناراحتی نشان دادن
get (someone) down
<idiom>
باعث ناراحتی شدن
squirm
ناراحتی نشان دادن
psychoneurotic
مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
foofaraw
ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
conscience-stricken
دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
psychoneurosis
ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
nuisance tax
مالیات پرسر و صدا که با ناراحتی زیادوصول شود
air one's dirty laundry (linen) in public
<idiom>
مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
contrast
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasted
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasts
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasting
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
neuritis
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
hast
او دارد
he has a rage for money
دارد
there is a time for everything
دارد
heavy fighting is in progress
دارد
chain
دارد.
has
دارد
he is ill with fever
تب دارد
are there any remarks?
دارد
he has worms
دارد
chains
دارد.
he has an a. to grind
مقصود دارد
he has a spite against me
بامن لج دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
multungulate
که بیش از دو سم دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
he is fifty
تمام دارد
it is usual with him
عادت دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
it has sides
سه پهلو دارد
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
he has a maggot in his head
وسواس دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
There is a knack in it .
یک فنی دارد
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
what the odds
چه اهمیت دارد
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
He has a day off.
او مرخصی دارد.
viruses
وجود دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
the reason is two fold
دودلیل دارد
virus
وجود دارد
god is
خداوجود دارد
walls have ears
گوش دارد
what matter?
چه اهمیت دارد
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
the probability is
احتمال دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
Windows GDI
بیتی دارد
he is rightly named
اسم بامسمائی دارد
he is in a hurry to go
عجله دارد برفتن
he has much merit
بسیار شایستگی دارد
back
که یک باتری پشتیبان دارد
he keeps my a
حساب مراونگه می دارد
he is in the know
اطلاع ویژه دارد
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
he bears out his name
اسم بامسمایی دارد
bass
کسی که صدای بم دارد
basses
کسی که صدای بم دارد
delectus
برای ترجمه دارد
bigamists
زنی که دوشوهر دارد
bigamist
زنی که دوشوهر دارد
likelihood
احتمال کلی دارد
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
lengths
خط با طول جر حرف دارد
double decker
هرچیزیکه دو لایه دارد
he has much merit
خیلی قابلیت دارد
length
خط با طول جر حرف دارد
he is f. of money
پول فراوان دارد
he insists on going
اصرار دارد برفتن
he must needs go
بیخوداصرار دارد برفتن
he has Roman nose
او بینی عقابی دارد
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
فشار خون دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
She has a subtle charm.
جذابیت ظریفی دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice.
صدای قشنگه دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
There is only one condition attached to it .
فقط یک شرط دارد
With his foul temper.
با اخلاق سگه که دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
یک کسی دارد در می زند
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
She has got regular teeth .
دندانهای منظمی دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
ارزش داشتن را دارد
and there an end.
و پایان وجود دارد.
the export of ... is granted the premium.
صدور ... جایزه دارد.
How long is the ticket valid?
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
There are ticks in every trade .
<proverb>
هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
There is always a right way of doing everything.
هرکاری راهی دارد
He is distantly related to us .
نسبت دوری با ما دارد
He has influential contacts everywhere.
همه جا دست دارد
tea is preferable to water
چایی بر اب ترجیح دارد
rubrician
کتاب نماز دارد
it stand well with him
بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him
بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully
اینکارتوجه لازم دارد
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
it is very important
بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult
یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent
خیلی مورد دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
it askes for attention
توجه لازم دارد
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
The kettel is boiling.
قوری دارد می جوشد
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
well and good
باشد چه ضرر دارد
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
the switch is on
برق جریان دارد
the party is led by him
او بر ان حزب ریاست دارد
the cat has nine lives
سگ هفت جان دارد
in all like
احتمال کلی دارد
biased
آنچه اریب دارد
significance
معنای مخصوص دارد
to the best of ones ability
تا جایی که کسی توان آن را دارد
tea has an adour p to itself
چای بوی ویژهای دارد
the battle still rages
جنگ هنوز شدت دارد
accessor
شخصی که به داده دسترسی دارد
AT Attachment
مگابایت دار ثانیه دارد
administrator
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrators
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com