Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English
Persian
this act provoked my inquiry
این کار موجب پرسش من است
Search result with all words
dogmatism
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
Other Matches
interrogatively
بشکل پرسش بطور پرسش
questions
پرسش
item
پرسش
items
پرسش
question
پرسش
questioned
پرسش
test item
پرسش
querying
پرسش
queries
پرسش
query
پرسش
queried
پرسش
catechize
از راه پرسش
interogation mark
نشان پرسش
leadingquestion
پرسش راهنما
questions
تردید پرسش
poser
پرسش دشوار
posers
پرسش دشوار
questioned
تردید پرسش
questioningly
پرسش کنان
in an interrogatory tone
با لحن پرسش
indirect question
پرسش غیرمستقیم
inquiries
پرسش بازجویی
question
تردید پرسش
inquiry
پرسش بازجویی
floorer
پرسش سخت
cross-examination
پرسش و مقابله
interrogatively
ازراه پرسش
item analysis
تحلیل پرسش
item difficulty
دشواری پرسش
item selection
پرسش گزینی
item validity
اعتبار پرسش
point of interrogation
نشان پرسش
interrogarive pronoun
ضمیر پرسش
catechist
ازراه پرسش
catechise
از راه پرسش
questionary
پرسش نامه
questtioningly
پرسش کنل
oblique question
پرسش غیرمستقیم
interrogators
پرسش کننده
interrogator
پرسش کننده
cross-examinations
پرسش و مقابله
poseurs
پرسش دشوار
poseur
پرسش دشوار
debriefed
پرسش کردن
cross-examined
پرسش کردن از
cross-examines
پرسش کردن از
cross-examining
پرسش کردن از
debriefs
پرسش کردن
debrief
پرسش کردن
question mark
پرسش نشان
cross-examine
پرسش کردن از
question marks
پرسش نشان
catechize
از راه پرسش یاددادن
to overwhelm with questions
غرق پرسش کردن
multiple choice item
پرسش چند گزینهای
status enquiry
پرسش نامه وضعیت
catechisms
پرسش نامه مذهبی
leading question
پرسش راهنمایی کننده
leading questions
پرسش راهنمایی کننده
catechism
پرسش نامه مذهبی
open ended question
پرسش باز پاسخ
circularize
پرسش نامه فرستادن
leap frog test
آزمایش پرسش قورباغه
quiz
شوخی پرسش و ازمون
quizzes
شوخی پرسش و ازمون
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
this very question
دقیقا همین پرسش
interrogator responsor
دستگاه پرسش- پاسخ
item discrimination index
ضریب افتراق پرسش
catechise
از راه پرسش یاددادن
inquiries
پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry
پرسش بازجویی رسیدگی
occasions
موجب
incurring
موجب
incurs
موجب
incurred
موجب
incur
موجب
causing
موجب
contributory
موجب
in conformity with
بر موجب
cause
موجب
causes
موجب
occasioning
موجب
whereby
که به موجب ان
origin
موجب
contributive
موجب
offeror
موجب
occasioned
موجب
inducements
موجب
inducement
موجب
occasion
موجب
origins
موجب
enquired
پرسش کردن جویا شدن
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
status enquiry
پرسش درخصوص وضعیت مشتری
resolveme this
این پرسش را پاسخ دهید
inquisitorial
مقرون به سخت گیری در پرسش
enquires
پرسش کردن جویا شدن
inquire
پرسش کردن جویا شدن
She did not ask about this.
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
inquires
پرسش کردن جویا شدن
inquired
پرسش کردن جویا شدن
multiple-choice
وابسته به پرسش چند پاسخی
stumbling block
موجب لغزش
promibitive
موجب منع
cuse of a
موجب وحشت
afford
موجب شدن
scourger
موجب بلا
conducive
موجب شونده
sperms
موجب ایجادچیزی
effectuate
موجب شدن
pleasing
موجب مسرت
gratifying
موجب خوشنودی
entail
موجب شدن
entailed
موجب شدن
entailing
موجب شدن
entails
موجب شدن
ill fated
موجب بدبختی
stumbling blocks
موجب لغزش
give rise to
موجب شدن
like a red rag to the bull
موجب خشم
federal reserve system
سیستمی که به موجب ان
sperm
موجب ایجادچیزی
thorns
موجب ناراحتی
bring
موجب شدن
bringing
موجب شدن
affording
موجب شدن
thorn
موجب ناراحتی
afforded
موجب شدن
brings
موجب شدن
to bring forth
موجب شدن
affords
موجب شدن
to p angone with questions
با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
to p any one with question
کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
... if you don't mind my asking
... اگر پرسش من
[برای تو]
ایرادی ندارد
to pry into a person affairs
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
ulcerative
موجب تولید زخم
lactogenic
موجب ترشح شیر
drawing card
موجب جلب توجه
incentives
اتش افروز موجب
smoke screen
موجب تاریکی وابهام
inotropic
موجب انقباض ماهیچه
suspensor
موجب تعلیق نگاهدارنده
peristrephic
گرداننده موجب گردش
hysterogenic
موجب اختناق رحمی
hysteroid
موجب اختناق رحمی
sidesplitting
موجب تشنج پهلوها
evincing
موجب شدن برانگیختن
resolutive
محلل موجب فسخ
incentive
اتش افروز موجب
evinces
موجب شدن برانگیختن
evinced
موجب شدن برانگیختن
sufferance
سکوت موجب رضا
evince
موجب شدن برانگیختن
interrogate
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
reductase
دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
motivate]
تحریک کردن موجب شدن
suspensory
موجب تعویق بیضه بند
belly laugh
هر چیزی که موجب خنده شود
belly laughs
هر چیزی که موجب خنده شود
silert gives consent
خاموشی موجب رضا است
curiosity killed the cat
<idiom>
فضولی هم موجب دردسرمی شود
lutenize
موجب ایجاد جسم زرد
troubler
موجب تصدیع خاطر مزاحمت
inbreed
موجب شدن بوجود اوردن
occasioned
موجب شدن فراهم کردن
occasioning
موجب شدن فراهم کردن
motivate
انگیختن موجب و سبب شدن
motivated
انگیختن موجب و سبب شدن
motivates
انگیختن موجب و سبب شدن
motivating
انگیختن موجب و سبب شدن
inure
معتاد کردن موجب شدن
inures
معتاد کردن موجب شدن
inuring
معتاد کردن موجب شدن
inured
معتاد کردن موجب شدن
flunk
چیدن موجب شکست شدن
flunked
چیدن موجب شکست شدن
flunking
چیدن موجب شکست شدن
flunks
چیدن موجب شکست شدن
occasion
موجب شدن فراهم کردن
detractive
سبک کننده موجب کسرشان
haste makes waste
تعجیل موجب تعطیل است
occasions
موجب شدن فراهم کردن
ignominious
موجب رسوایی ننگ اور
scarecrow
ادمک سرخرمن موجب ترس
effecturate
موجب شدن انجام دادن
scarecrows
ادمک سرخرمن موجب ترس
opened
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
relational database management system
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
catechetics
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
opens
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
abortionists
کسی که موجب سقط جنین میشود
To break a habit makes one ill.
<proverb>
ترک عادت موجب مرض است .
gaping stock
چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com