Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (5 milliseconds)
English
Persian
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
Other Matches
bow tie
کروات
bow ties
کروات
Croatia
کشور کروات که پایتخت آن شهر زاگرب است
coffee berry
بن قهوه
coffeebean
بن قهوه
coffees
قهوه
coffee
قهوه
Brown
قهوه ای
iced coffee
قهوه سرد
white coffee
قهوه با شیر
coffee and milk
شیر قهوه
coffee and milk
قهوه و شیر
coffeepot
قهوه ریز
mocha
قهوه مکا
coffee pots
قوری قهوه
coffee pots
قهوه ساز
tea house
قهوه خانه
tea tray
سینی قهوه
teahouse
قهوه خانه
coffee pots
کتری قهوه
coffee pots
قهوه جوش
coffee mills
قهوه خرد کن
black coffee
قهوه سیاه
coffeepot
قهوه جوش
coffeehouse
قهوه خانه
coffee house
قهوه خانه
coffees
درخت قهوه
coffee
درخت قهوه
percolators
قهوه جوش
percolator
قهوه جوش
black coffee
قهوه تلخ
black coffee
قهوه بی شیر
coffeebean
حبه قهوه
coffeebean
دانه قهوه
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
قهوه خانه
coffee roaster
قهوه بوده
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee berry
دانه قهوه
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
black coffee
قهوه بدون شیر
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
durian
درخت قهوه سودانی
demitasse
فنجان قهوه خوری
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
umber
قهوه ای مایل به زرد
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
suntans
قهوه مایل بسرخ
suntan
قهوه مایل بسرخ
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com