Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
abdomino
این کلمه بصورت پیشوند بکاررفته و بمعنی شکم میباشد
Other Matches
abs
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
forth
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
kil
مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
abio
کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
agro
: پیشوند بمعنی
neo
پیشوند بمعنی جدید
neo-
پیشوند بمعنی جدید
Mon
پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
mono
پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
greco
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
UN
پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
un-
پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
pseud
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseudo
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
pseuds
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
zoo
:پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
zoos
:پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
grapho
پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن
intra
پیشوند بمعنی در داخل ودرتوی و در درون و درمیان
ab
پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
multimult
پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
acantho
کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
in the p sense of the word
بمعنی واقعی کلمه
acro
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
somnambul
کلمه پیشوندی است بمعنی راه رفتن در خواب
ace
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
aces
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
quasi
بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
tetr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
wiser
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wise
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wisest
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
capital bonus
سودسهام معادل کلمه dividened stock میباشد
Ouroboros
نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
do
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
struck
بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
future perfect
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
explosions
لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
explosion
لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
hyphens
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
architecture proper
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
kepse motife
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
augments
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
prefix
پیشوند
prefixes
پیشوند ها
prefix
پیشوند
prefixes
پیشوند
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
EC
پیشوند برابر با ex-
dis-
پیشوند دور
prosign
علامت پیشوند
label prefix
پیشوند برچسب
label prefix
پیشوند مطلب
prepositive
پیشوند دار
de-
پیشوند سوا از
Anglo-
پیشوند به معنی
anglo
پیشوند به معنی
physio
پیشوند طبیعی
socio-
پیشوند هامه
physios
پیشوند طبیعی
Indo-
پیشوند هندوستان
trans-
پیشوند فرا -
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonyms
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
synonym
کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
com
پیشوند بمعانی با و باهم
eco-
پیشوند محیط پرگیر
bi-
پیشوند معادل با bio-
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
con
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
cons
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
col
پیشوند بمعانی باو باهم
bio-
پیشوند وابسته به زیست یا زیستشناسی
conned
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
conning
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
prifixal
پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
prifix
پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
softest
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
turbo
پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
turbos
پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
all
: بمعنی
all-
: بمعنی
allo
بمعنی
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
micros
پیشوندی بمعنی
micro
پیشوندی بمعنی
amph
پیشوندیست بمعنی
amphi
پیشوندیست بمعنی
actino
پیشوندی بمعنی
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
macs
پیشوندی بمعنی " فرزند"
hepta
پیشوندی بمعنی هفت
phage
پسوندی بمعنی خورنده
ads
مانندad-hoc که بمعنی
mal
پیشوندی بمعنی بد و مضر
hept
پیشوندی بمعنی هفت
co-
پیشوندیست بمعنی با و باهم
semi
پیشوندی بمعنی : نیم
uni
پیشوندیست بمعنی "یک " و"واحد" و "تک "
acephalo
پیشوندیست یونانی بمعنی
semis
پیشوندی بمعنی : نیم
Co
پیشوندیست بمعنی با و باهم
mac
پیشوندی بمعنی " فرزند"
ad
مانندad-hoc که بمعنی
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
hydro
پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
hydr
پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
sophy
پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
helminth
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
helmintho
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
acousis
پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
ads
حرف اضافه لاتینی بمعنی
ad
حرف اضافه لاتینی بمعنی
acousia
پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
ace
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
igni
پیشوندی است بمعنی اتش
aces
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
genesis
پسوند بمعنی ایجاد کننده
picto
پیشوندی بمعنی عکس وتصویر
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
infra
پیشوندی بمعنی زیر و پایین وپست
over-
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
pan
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
arches
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
cardia
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
arch
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
over
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
cardio
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
pans
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
ado
مصدرحال فعل do toمثل ado have to بمعنی
cardi
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
turbo
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
arch-
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
supra
پیشوندی بمعنی بالا و روی ومافوق
turbos
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
icosi
پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
pan-
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
poly
پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
polys
پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
demi
پیشوندی است بمعنی " نیم " و"نصف "
diabolo
کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
diabol
کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
non
پیشوندی است بمعنی >منفی <یا >خیر< و غیر
ante
: پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
auto
پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
ant
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
autos
پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
accept as true
گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
ants
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
aut
پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و" خودکار"
gallium
میباشد
adeno
میباشد
sequoia
میباشد
adeni
میباشد
aden
میباشد
afro
میباشد
aceto
میباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com