Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
helio
ایینه مخابره پیام
Other Matches
service message
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
radiograms
مخابره پیام با بی سیم
radiogram
مخابره پیام با بی سیم
InBox
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
analog transmission
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
serial transmission
مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
challenge and reply
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
mirror
ایینه
mirrors
ایینه
hand glass
ایینه
looking glass
ایینه
mirrored
ایینه
cardioscope
ایینه دل
prompted
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
catoptrics
علم ایینه ها
peeper
ایینه عینک
reflector lens
ایینه کوژ
sconce mirror
ایینه دیواری
enoptromancy
فال ایینه
spectrophobia
ایینه هراسی
heliograph
ایینه افتابی
mirror tracing
ترسیم از ایینه
mirror drawing
نقاشی از ایینه
eisotrophobia
ایینه هراسی
pier glass
ایینه قدی
receipt notification
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiogram
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
helio
ایینه ویژه مخابرات
magic mirror
ایینه دور نما
glass
ایینه شیشه دوربین
reflector lens
ایینه پیچ نما
pier table
میز زیر ایینه قدی
UA
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
catoptric
وابسته به ایینه ونور منعکس شده
codress
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagram
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
ramp sight
ایینه مورس شکاف درجه پایه دار متحرک
polynomial code
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
end
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
amalgam
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
acknowledging
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
message
مخابره
trafficking
مخابره
communication
مخابره
trafficked
مخابره
messages
مخابره
traffics
مخابره
transmissions
مخابره
traffic
مخابره
message line
خط مخابره
transmission
مخابره
despatch
مخابره
traffick
مخابره
telegram
مخابره تلگرافی
transmission
مخابره مخابرات
transmissions
مخابره کردن
neutral transmission
مخابره خنثی
transmission
مخابره کردن
communicating
مخابره کردن
squawks
مخابره کردن
transmissions
مخابره مخابرات
data communication
مخابره داده ها
flags
پرچم مخابره
telegrams
مخابره تلگرافی
flag hoist
مخابره با پرچم
asynchronous transmission
مخابره ناهمگام
duplex transmission
مخابره دورشتهای
dispateh
مخابره کردن
digital transmission
مخابره دیجیتال
data transmission
مخابره داده
data transmission
مخابره داده ها
asynchronous transmission
مخابره غیرهمزمان
boat call
مخابره با قایق
squawk
مخابره کردن
analog transmission
مخابره قیاسی
duplex transmission
مخابره دو رشتهای
flag
پرچم مخابره
telegraph
مخابره تلگرافی
telegraphed
مخابره تلگرافی
telegraphing
مخابره تلگرافی
end of transmission
انتهای مخابره
signal
مخابره کردن
telegraphs
مخابره تلگرافی
signalled
مخابره کردن
squawked
مخابره کردن
wirable
قابل مخابره
transmission error
خطای مخابره
transmission rate
نرخ مخابره
transmission rate
سرعت مخابره
signal bridge
پل مخابره ناو
transmittancy
ارسال مخابره
transmission security
تامین مخابره
transmittance
ارسال مخابره
satellite communications
مخابره ماهوارهای
polar transmission
مخابره قطبی
visual communication
مخابره بصری
transmittal
ارسال مخابره
simplex transmission
مخابره ساده
telegraphic message
مخابره تلگرافی
serial tranmission
مخابره نوبتی
retransmission
مخابره مجدد
synchronous transmission
مخابره همزمان
signaled
مخابره کردن
parallel transmission
مخابره موازی
wire
مخابره کردن
wires
مخابره کردن
synchronous transmission
مخابره همگام
syncheronous communications
مخابره همزمان
end of transmission block
انتهای بلاک مخابره
jammed
مانع مخابره شدن
transmitted data
دادههای مخابره شده
radiotelegram
مخابره تلگراف بیسیم
jam
مانع مخابره شدن
semaphore
مخابره با پرچم دستی
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
etb
انتهای بلاک مخابره
jams
مانع مخابره شدن
retransmit
دوباره مخابره کردن
dispatch
مخابره کردن ارسال
multiplex
تسهیم مخابره ترکیبی
dispatched
مخابره کردن ارسال
dispatches
مخابره کردن ارسال
despatching
مخابره کردن ارسال
radioed
با بی سیم مخابره کردن
radioing
با بی سیم مخابره کردن
radios
با بی سیم مخابره کردن
half duplex transmission
مخابره دو نیم رشتهای
radio
با بی سیم مخابره کردن
start stop transmission
مخابره قطع و وصلی
despatches
مخابره کردن ارسال
despatched
مخابره کردن ارسال
aerogram
مخابره با تلگراف بی سیم
signaled
مخابره کردن علامت دادن
signalled
مخابره کردن علامت دادن
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
blinker yardarm
چراغ مخابره دکل کشتی
alphabet code flag
پرده مخابره حروف یا اعداد
squawk box
دستگاه مخابره داخلی ناو
toll call
مخابره تلفنی خارج شهری
toll calls
مخابره تلفنی خارج شهری
intercom
دستگاه مخابره داخل ساختمان
intercoms
دستگاه مخابره داخل ساختمان
heliographic
مربوط به مخابره تلگراف افتابی
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
signal
مخابره کردن علامت دادن
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
walkie talkie
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
telephoto
دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
walkie-talkie
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
wirelesses
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
walkie-talkies
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
wireless
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
open code
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
procedure word
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
datacom
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
nancy
سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
multiplex telegraphy
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
modem
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
message
پیام
messages
پیام
i signal
پیام ای
signaled
پیام
signalled
پیام
signal
پیام
mssg
پیام
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
heliograph
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
immediate message
پیام فوری
wilco
پیام را فهمیدم
plain text
پیام کشف
bury
کد کردن پیام
procedure message
پیام معمولی
plaindress
پیام کشف
procedure message
پیام عادی
beginning of message
شروع پیام
transmissions
ارسال پیام
intelligence signal
پیام خبری
message source
منشاء پیام
encodes
کد کردن پیام
encode
کد کردن پیام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com