English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
voodooism ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
Other Matches
apartheid نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
spell جادو طلسم
spelled جادو طلسم
spells جادو طلسم
wise man جادوگر جادو ساحر طلسم گر افسونگر
nigritian سیاه افریقایی
amulets دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
amulet دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
hamite زنگی سیاه افریقایی
shout song سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
dorper گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
melanic از سیاه پوستان ملانزی
month's mind ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
zombi روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombies روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
lipid مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipide مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
delay line storage یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
spell bound طلسم کرده طلسم شده
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
concordat پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
Africans افریقایی
marabout لک لک افریقایی
marabou لک لک افریقایی
springbok غزال افریقایی
reedbuck بز کوهی افریقایی
hartebeest بزکوهی افریقایی
black ivory ساهان افریقایی
shamanism جادوگری
conjury جادوگری
wizardry جادوگری
sorcery جادوگری
witchcraft جادوگری
black art جادوگری
sortilege جادوگری
witchery جادوگری
diablerie جادوگری
magic art جادوگری
magic جادوگری
serval گربه دشتی افریقایی
eland گاو کوهی افریقایی
africander افریقایی فرنگی نژاد
duiker غزال کوچک افریقایی
witchy وابسته به جادوگری
sorcerous وابسته به جادوگری
council of entent متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
voudou جادوگری افسون کردن
incantation افسون خوانی جادوگری
incantations افسون خوانی جادوگری
voodoo جادوگری افسون کردن
ratel یکجور راسوی افریقایی که ماننداست به گورکن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
wizardy جادوگری جادویی سحر افسونگری
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
necromantic وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
puff adder یکجور افعی بزرگ افریقایی که چون برانگیخته شودتنش بادمیکند
pachyder mata ستبر پوستان
teepee چادرسرخ پوستان
crustacean رده سخت پوستان
crustaceous رده سخت پوستان
crustaceans رده سخت پوستان
teepee خیمه سرخ پوستان
wigwam کلبه سرخ پوستان
pueblo دهکده سرخ پوستان
wigwams کلبه سرخ پوستان
tom tom طبل سرخ پوستان
tepees خیمه مخروطی سرخ پوستان
calumet نوعی چپق سرخ پوستان
tepee خیمه مخروطی سرخ پوستان
black holes حفره سیاه چاله سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
white supremacy تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
haustellum الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
tunica نام قبیلهای ازسرخ پوستان امریکا
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
travois ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
kinnikinic برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
truckmaster شخصی که مامور خریدوفروش میان سرخ پوستان است
kinnikinnick برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
mumbo jumbo طلسم
incantations طلسم
incantation طلسم
abracadabra طلسم
voodooism طلسم
glamour طلسم
amulet طلسم
talisman طلسم
glamor طلسم
juju طلسم
fetiche طلسم
fetich طلسم
ligature طلسم
periapt طلسم
charm طلسم
amulets طلسم
fetish طلسم
fetishes طلسم
talismans طلسم
thaumaturgy جادو
magic جادو
wise woman زن جادو
enchantment جادو
enchantments جادو
wizard جادو گر
wizard جادو
wizards جادو گر
wizards جادو
gramarey جادو
theurgy جادو
witchery جادو
incantation جادو
sorceress زن جادو
sorceresses زن جادو
black magic جادو
conjuration جادو
incantations جادو
macrurous مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
spells طلسم کردن
ensorcel [American] [literary] طلسم کردن
philtre طلسم عشق
philter طلسم عشق
phylactery تعویذ طلسم
spell طلسم کردن
disenchantment رهایی از طلسم
spelled طلسم کردن
wizards طلسم گر نابغه
fetishism اعتقاد به طلسم
wizard طلسم گر نابغه
glamorous طلسم امیز
ensorcell [literary] طلسم کردن
holystone سنگ طلسم
enchant طلسم کردن
bewitch طلسم کردن
becharm طلسم کردن
fetishist طلسم پرستی
witchcraft جادو گری
the weird sisters سه جادو سه ساحره
witch doctors جادو گر و طبیب
witch doctor جادو گر و طبیب
talismans جادو جادوگرانه
talisman جادو جادوگرانه
becharm جادو کردن
bewitch جادو کردن
enchant جادو کردن
ensorcel [American] [literary] جادو کردن
pixilated جادو شده
weird جادو مرموز
weirder جادو مرموز
weirdest جادو مرموز
ensorcell [literary] جادو کردن
glamour جادو فریبندگی
glamor جادو فریبندگی
disenchant رفع طلسم کردن
rune سخن مرموز طلسم
witchy ساحری جادو شده
wampum صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
pale face سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسرخ پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست
wampumpeag صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
glamorising فریبا نمودن طلسم کردن
glamorised فریبا نمودن طلسم کردن
glamorize فریبا نمودن طلسم کردن
glamorizing فریبا نمودن طلسم کردن
glamorizes فریبا نمودن طلسم کردن
glamorises فریبا نمودن طلسم کردن
glamorized فریبا نمودن طلسم کردن
conjure سوگند دادن جادو کردن
to jinx somebody [something] کسی [چیزی] را جادو کردن
warlock زن جادو گر و ساحر غول پیکر
to put a jinx on somebody [something] کسی [چیزی] را جادو کردن
conjures سوگند دادن جادو کردن
conjured سوگند دادن جادو کردن
There's a jinx on this computer. این رایانه جادو شده.
conjuring سوگند دادن جادو کردن
totem poles تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
lycanthropy تبدیل به هیبت گرگ در اثر جادو وغیره
gris gris طلسم یا افسونی که اکثراتوسط سیاهان افریقااستعمال میشده است
white magic جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
There seems to be a jinx on that family. به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
monrovia powers اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
He felt like he'd finally broken the jinx. او [مرد] این احساس را میکرد که بالاخره طلسم را شکنده بود.
I didn't tell anyone beforehand, as I didn't want to jinx it [anything] . من قبل از آن به هیچکس نگفتم چونکه نخواستم [هیچ چیزی] جادو بشود.
ordinace ایین
religions ایین
ceremonies ایین
ceremony ایین
doctrines ایین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com