| Total search result: 203 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| input |
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
| inputted |
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| input limited |
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
| Other Matches |
|
| wait condition |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
| wait state |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
| multiple |
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند |
| output |
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر |
| outputs |
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر |
| dma |
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود |
| dma |
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود |
| scsi |
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی |
| universal |
کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند |
| PCU |
وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد |
| input/output |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
| peripheral |
وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد |
| buffer |
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند |
| i/o |
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد |
| peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
communication |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
| step frame |
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد |
| peripheral |
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی |
| output |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
| outputs |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
| input media |
رسانه ورودی |
| input/output |
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد. |
| peripheral |
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند |
| share |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
| shared |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
| shares |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
| external |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
| externals |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
| processor |
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است |
channel |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| signal |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
| signaled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
| signalled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
| channeled |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| channels |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| channeling |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| channelled |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| input/output |
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم |
| deallocate |
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است |
| storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
| nonerasable storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
| storage |
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر نیست |
| stair towers turrets |
برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی |
| recorder |
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است |
| recorders |
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است |
| small computer systems interface |
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی |
| shares |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
| share |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
| shared |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
| inputted |
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان |
| input |
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان |
| pens |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
| device |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
| penned |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
| devices |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
| penning |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
| pen |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
| peripheral |
UPC که نمیتواند دستورات را با سرعت طبیعی اجرا کند به علت رسانه جانبی کند |
| buffer |
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند |
| driver |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
| device driver |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
| drivers |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
| i/o board |
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند |
| device handler |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
| PIA |
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه |
| pipeline |
حافظه پنهان جانبی سنکرون که از قط عات حافظه سریع استفاده میکند |
| pipelines |
حافظه پنهان جانبی سنکرون که از قط عات حافظه سریع استفاده میکند |
| nonaligned |
نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال |
| processor |
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد |
| port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
| cpu |
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی |
| scratchpad |
حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند. |
| reactive mode |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
| peripheral |
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی |
| save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
| saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
| saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
| rollover |
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند |
| interlock |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
| interlocked |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
| interlocks |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocking |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
| bandwidth |
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند |
| sequential access |
روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه |
| optical |
رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و.. |
| bios |
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند |
| cpu |
پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند |
| multi bus system |
معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد |
| VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
| VL bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
| well behaved |
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند |
| well-behaved |
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند |
| zero wait state |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
| NiMH |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست |
| expansion interface |
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند |
| sidelap |
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم |
| bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
| timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
| time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
| times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
| queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
| queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
| queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
| queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
| basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
| basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
| marine express |
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی |
| tdm |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
| channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| All is not gold that glitters. <proverb> |
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست). |
| side effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
| winchester disk |
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست |
| times |
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و.. |
| time |
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و.. |
| timed |
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و.. |
| JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
| gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
| gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
| hash |
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها |
| hash |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
| drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
| list |
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد |
| input preamplifier |
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی |
| snap pass |
پاس سریع با پیچش سریع مچ |
| power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
| transparent |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
| transparently |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
| handshaking |
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند |
handshake |
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند |
| handshakes |
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند |
| leaving files open |
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست . |
| by-effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
| secondary effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
| byeffect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
| spillover effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
| fall-out [side effect] |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
| adverse reaction |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
| his parentage isunknown |
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند |
| externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
| external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
| d/a converter |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
| dac |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
| inputted |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
| approach channel |
کانال ورودی- نهر ورودی |
| input |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
| adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
| adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
| adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
| adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
| analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
| chains |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
chain |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
| side spray |
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله |
| fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
| full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
| anti- |
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
| narrowness |
محدودیت |
| finitude |
محدودیت |
| finiteness |
محدودیت |
| circumscription |
محدودیت |
| restraint |
محدودیت |
| incomprehensiveness |
محدودیت |
| limitations |
محدودیت |
| restriction |
محدودیت |
| restraints |
محدودیت |
| constraints |
محدودیت ها |
| restrictions |
محدودیت |
| constraint |
محدودیت |
| limitation |
محدودیت |
| speediness |
سریع السیر سریع |
| speedy |
سریع السیر سریع |
| EtherTalk |
درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است |
| it is past all hope |
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست |
| monopoly restriction |
محدودیت انحصاری |
| limitation period |
دوره محدودیت |
| limitable |
محدودیت پذیر |
| constraint of supply |
محدودیت امادی |
| restriction of range |
محدودیت دامنه |
| in line <idiom> |
با محدودیت متداول |
| restrictions |
منع محدودیت |
| monetary restriction |
محدودیت پولی |
| tie up <idiom> |
محدودیت استفاده |
| exchange restricition |
محدودیت ارزی |
| monetary deflation |
محدودیت پولی |
| compute bound |
محدودیت محاسباتی |
| exchange restriction |
محدودیت ارزی |
| exclusiveness |
محدودیت انحصار |
| time limit |
محدودیت زمانی |
| budget constaint |
محدودیت بودجهای |
| restrictionism |
سیاست محدودیت |
| time bar |
محدودیت زمانی |
| appropriation limitation |
محدودیت بودجه |
| restraint of trade |
محدودیت تجارت |
| restriction of imports |
محدودیت واردات |
| freely |
بدون محدودیت |
| import restriction |
محدودیت واردات |