English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
Other Matches
foxhunt شکار روباه باتازی
hound باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounding باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounded باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounds باتازی شکار کردن تعقیب کردن
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
cub hunting شکار بچه روباه
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
master of سرپرست گروه شکار روباه
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
foxes روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing روباه بازی کردن تزویر کردن
fox روباه بازی کردن تزویر کردن
hunt شکار کردن
predation شکار کردن
hunts شکار کردن
hunted شکار کردن
poaches دزدکی شکار کردن
snipes پاشله شکار کردن
poach دزدکی شکار کردن
bag شکار کردن با تیر
poached دزدکی شکار کردن
bags شکار کردن با تیر
snipe پاشله شکار کردن
rabbit شکار خرگوش کردن
rabbits شکار خرگوش کردن
sniped پاشله شکار کردن
sniping پاشله شکار کردن
give tongue عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
hunt اداره کردن تازیها در شکار
turtles لاک پشت شکار کردن
coursed تعقیب کردن شکار از طرف سگ
turtle لاک پشت شکار کردن
course تعقیب کردن شکار از طرف سگ
courses تعقیب کردن شکار از طرف سگ
to p on any one's preserves در جای قورق شکار کردن
hunted اداره کردن تازیها در شکار
hunts اداره کردن تازیها در شکار
weigh-in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh-ins وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
shoot زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
chasing دنبال کردن شکار کردن
chased دنبال کردن شکار کردن
chases دنبال کردن شکار کردن
chace دنبال کردن شکار کردن
chase دنبال کردن شکار کردن
hunting شکار کردن جستجو کردن
blue fox سگ روباه
arctic fox سگ روباه
foxes روباه
fox brush دم روباه
fox روباه
foxing روباه
dog fox روباه
foxtail دم روباه
reynard روباه
foxier روباه صفت
foxiest روباه صفت
foxy روباه صفت
vixens روباه ماده
scoria روباه سربار
vixen روباه ماده
hanky panky روباه بازی
hanky-panky روباه بازی
pit حفره روباه
pits حفره روباه
kennels لانه روباه
How did you make out? Did you succeed or fail? شیری یا روباه ؟
kennel لانه روباه
yoicks صید روباه
vulpine روباه صفت
guile روباه صفتی
foxhole سوراخ روباه
foxholes سوراخ روباه
vixenish شبیه روباه ماده
fox hole سنگر حفره روباه
silver fox روباه نقره فام
to be like a fox <idiom> مثل روباه حیله گر بودن
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
earth stopper مامور بستن سوراخهای روباه
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
tallyho صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
foxtail یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
chevy شکار
gameless بی شکار
gamey پر از شکار
hunting شکار
hunted شکار
hunts شکار
hanks شکار
quarrying شکار
quarry شکار
chace شکار
ravin شکار
prey شکار
game شکار
venery شکار
hunt شکار
quarries شکار
hank شکار
predatin شکار
chased شکار
chase شکار
chases شکار
chasing شکار
huntsman شکار باز
game keep پاسبان شکار
victims دستخوش شکار
game law قانون شکار
gunning شکار با تفنگ
falconry شکار با شاهین
shanking شکار کوسه
shotgunner شکار با تفنگ
hunters اسب شکار
hunter اسب شکار
gamy پراز شکار
area drive شکار دواندن
ducking شکار مرغابی
to go a hunting شکار رفتن
poniter نوعی سگ شکار ی
victim دستخوش شکار
huntsmen شکار باز
king hunt شاه شکار
hanks طعمه شکار
hank طعمه شکار
fowling شکار پرنده
quarrying شکار موردنظر
quarrying لاشه شکار
quarry شکار موردنظر
quarry لاشه شکار
shootings شکار باتفنگ
quarries لاشه شکار
shooting شکار باتفنگ
quarries شکار موردنظر
whaling شکار نهنگ
fair game شکار قانونی
hunting ground شکار گاه
fair game شکار مجاز
hunting district شکار گاه
game سرگرمی شکار
blood sport کشتن شکار
blood sports کشتن شکار
predatory habit خوی شکار
pteropus شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
shining پیداکردن شکار در شب بانورافکن
game شکار گرفته شده
check و شدن بوی شکار
checked و شدن بوی شکار
prowls درپی شکار گشتن
prowl درپی شکار گشتن
prowling درپی شکار گشتن
raven شکار طعمه شکاری
find یافتن بوی شکار
shoot هدف گرفتن شکار
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
pointers سگ شکاری یابنده شکار
pointer سگ شکاری یابنده شکار
shoots هدف گرفتن شکار
big game شکار حیوانات بزرگ
hog dress بریدن گلوی شکار
finds یافتن بوی شکار
ravens شکار طعمه شکاری
deer stalking شکار اهو و گوزن
prowled درپی شکار گشتن
outfitter فروشنده لوازم شکار
checks و شدن بوی شکار
predatorial تغذیه کننده از شکار
predators تغذیه کننده از شکار
stool گروه فریبنده شکار
bow hunting شکار با تیر و کمان
chevy فریاد هنگام شکار
raptatorial لازم برای شکار
predator تغذیه کننده از شکار
predatory تغذیه کننده از شکار
outfitters فروشنده لوازم شکار
raptatory لازم برای شکار
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
still hunting شکار باروش در کمین نشستن
retrievers سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com