English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
All thing considered. باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
Other Matches
expolre every avenue <idiom> تمام جوانب را در نظر گرفتن
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
brass tacks مسایل اساسی
disposed flank جناح مکشوف جوانب باز
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
gerontology رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
as for باتوجه به
observantly باتوجه
In the light of present circumstances. باتوجه به اوضاع کنونی
poomse نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates تمام شدن تمام کردن
terminated تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
kidney کلیه
reins کلیه ها
kidneys کلیه
all- کلیه
all کلیه
entireforce کلیه نیرو
entireforce کلیه قوا
floating kidney کلیه متحرک
all men کلیه مردم
renal calculus ریگ کلیه
renal gravel ریک کلیه
nephralgia قولنج کلیه
renal gravel حصات کلیه
reniform شبیه کلیه
reniform کلیه مانند
renal وابسته به کلیه ها
all arms کلیه نیروها
paranephric مجاور کلیه
nephroptosis کلیه متحرک
all hands کلیه پرسنل
reins محل کلیه در بدن
azoth علاج کلیه دردها
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
tenantary کلیه مستاجرین یک ملک
against all risks در براب کلیه خطرات
paranephros غده روی کلیه
demesne کلیه زمین مایملک یک شخص
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the t. population کلیه جمعیت همه مردم
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
The ship and all its crew were lost . کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
disclaim all liability کلیه بدهیها را انکار کردن
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
adrenal مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
tenantry اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
adrenocortical وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
cortin ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
comprehensive job کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
banc جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
watershed management کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
This is contray to all moral principles ( codes ) . این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
identity matrix ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
farraginous تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
pure interest سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slams علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slam علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
legalism اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
ideologies روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
ideology روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
ejectment باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
cosmopolitanism سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
panoramas تمام نما اینه تمام نما
panorama تمام نما اینه تمام نما
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
codress procedure روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
broods کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
delivered duty paid یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
fourteen points طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
completes تمام
completed تمام
full face تمام رخ
full-face تمام رخ
incomplete نا تمام
through تمام
off تمام
full length تمام قد
all night در تمام شب
It's over. تمام شد.
completing تمام
rounded پر تمام
yame تمام
thru تمام
it is all up تمام شد
fullest تمام
whole length تمام قد
whole تمام
entire تمام
full-length تمام قد
full تمام
lion's share تمام
complete تمام
thorough تمام
out and out تمام
out-and-out تمام
through تمام شده
full-time تمام وقت
exhaustible تمام شدنی
to fill out تمام کردن
to finish off تمام کردن
full time تمام روز
whole hog تمام راه
wrap up تمام شدن
due تمام شده
yean round در تمام سال
peter تمام شدن
full تمام قدرت
full تمام تکمیل
spring-clean تمام وکمالتمیزکردن
par excellence به تمام معنی
fullest تمام تکمیل
to see out تمام کردن
dyed-in-the-wool تمام عیار
A whole week یک هفته تمام
to see through تمام کردن
in full تمام وکمال
full-page تمام صفحه
to run away with تمام کردن
use up تمام کردن
dyed-in-the-wool به تمام معنی
dyed-in-the-wool تمام و کمال
yearlong یکسال تمام
fullest تمام قدرت
over with تمام شده
full word تمام کلمه
full wave تمام موج
full view نمای تمام رخ
full tracked تمام زنجیر
full tracked تمام شنی
full subtractor تمام کاهشگر
full screen تمام صفحه
full scale تمام عیار
full pay مواجب تمام
full pay حقوق تمام
full orbed تمام روشن
full mouthed تمام دندان
full moon ماه تمام
full duplex تمام دو رشتهای
full blown تمام کامل
fullmouthed تمام دندان
fullword تمام کلمه
fully automatic تمام اتوماتیک
payment in full پرداخت تمام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com