English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
Other Matches
extend باحداکثر نیرو
extending باحداکثر نیرو
extends باحداکثر نیرو
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gates فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
royalties حق امتیاز
plus امتیاز
pre eminence امتیاز
priviege امتیاز
royalty حق امتیاز
concessions امتیاز
game bird یک امتیاز
ad امتیاز
exclusiveness امتیاز
advantage امتیاز
pre-eminence امتیاز
scoreline خط امتیاز
scorelines خط امتیاز
distinctions امتیاز
distinction امتیاز
act of grace امتیاز
rectum امتیاز
rectums امتیاز
privilege امتیاز
charter امتیاز
pas امتیاز
licenses امتیاز
licences امتیاز
licence امتیاز
ads امتیاز
prerogative امتیاز
point امتیاز
runs یک امتیاز
run یک امتیاز
charters امتیاز
scores امتیاز
chartering امتیاز
chartered امتیاز
scored امتیاز
prerogatives امتیاز
leases امتیاز
concession امتیاز
francs امتیاز
franc امتیاز
upper hand امتیاز
scoreless بی امتیاز
credits امتیاز
crediting امتیاز
credited امتیاز
franchises امتیاز
credit امتیاز
score امتیاز
prominency امتیاز
prominence امتیاز
lease امتیاز
franchise امتیاز
aces امتیاز سرویس
awarding of points امتیاز دادن
ace امتیاز سرویس
privileged امتیاز دار
chalk up کسب امتیاز
concessionaire صاحب امتیاز
concessionary agreement امتیاز نامه
privileged دارای امتیاز
insurance امتیاز مطمئن
decisions برنده با امتیاز
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
prerogative حق یا امتیاز ویژه
worst- امتیاز اوردن
worst امتیاز اوردن
loves امتیاز صفر
loved امتیاز صفر
love امتیاز صفر
precedence امتیاز سابقه
go-ahead امتیاز برتر
decision برنده با امتیاز
concessionary صاحب امتیاز
perfect score امتیاز کامل
outpoint برنده با امتیاز
concession deed امتیاز نامه
maritime lien امتیاز دریایی
magna cum laude با امتیاز زیاد
loss on points باخت با امتیاز
licence owner صاحب امتیاز
law of advantage قانون امتیاز
scoreless بدون امتیاز
headstart امتیاز در شروع
precedency امتیاز سابقه
score sheet برگ امتیاز
patent امتیاز نامه
patented امتیاز نامه
patenting امتیاز نامه
patents امتیاز نامه
foot score line خط امتیاز انتهایی
win on points پیروزی با امتیاز
set point اخرین امتیاز
convert امتیاز گرفتن
converted امتیاز گرفتن
match points اخرین امتیاز
match point اخرین امتیاز
double figures امتیاز دو رقمی
preferential امتیاز دهنده
differentia وجه امتیاز
field privilege امتیاز فیلد
odd امتیاز دادن
concessioner صاحب امتیاز
game point امتیاز پایانی
oddest امتیاز دادن
odder امتیاز دادن
grantee صاحب امتیاز
converting امتیاز گرفتن
converts امتیاز گرفتن
counts تعداد امتیاز توپزن
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
equaliser امتیاز مساوی کننده
counted تعداد امتیاز توپزن
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
scoring key [کلید امتیاز دهی]
counting تعداد امتیاز توپزن
double bogey دوبار کسب امتیاز
point درجه امتیاز بازی
in the hole <idiom> امتیاز پایین صفر
count تعداد امتیاز توپزن
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
To gain an advantage. کسب امتیاز کردن
point spread امتیاز قابل انتظار
bowling average معدل امتیاز بازیگربولینگ
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
privileged دارای امتیاز یا حق ویژه
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
deciding امتیاز سرنوشت ساز
indult اجازه نامه امتیاز
brassage حق امتیاز سکه زدن
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
draw first blood کسب نخستین امتیاز
set point اخرین امتیاز بازی
service ace امتیاز سرویس تنیس
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
break one's duck کسب نخستین امتیاز
home court advantage امتیاز بازی در خانه
software license امتیاز نرم افزار
burns امتیاز گرفتن از حریف
patented دارای حق امتیاز امتیازی
burn امتیاز گرفتن از حریف
decisions برنده کشتی با امتیاز
decision برنده کشتی با امتیاز
thirties دومین امتیاز گیم
fifteen نخستین امتیاز گیم
duck اخراج توپزن بی امتیاز
ahead دارای امتیاز بیشتر
handicaps امتیاز دادن اشکال
ice امتیاز سرنوشت ساز
privilege امتیاز مخصوصی اعطاکردن
patents دارای حق امتیاز امتیازی
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
handicap امتیاز دادن اشکال
down عقب افتادن در امتیاز
thirty دومین امتیاز گیم
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
tallied کسب یا ثبت امتیاز
tallies کسب یا ثبت امتیاز
tally کسب یا ثبت امتیاز
licensee صاحب جواز یا امتیاز
licensees صاحب جواز یا امتیاز
tallying کسب یا ثبت امتیاز
patent دارای حق امتیاز امتیازی
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
patenting دارای حق امتیاز امتیازی
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
morning line امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
handicaps امتیاز به طرف ضعیف دربازی
lincense اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
monopolization گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
magic number امتیاز لازم برای قهرمانی
deuce مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
extra کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra- کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extras کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
flagman داور مخصوص تشخیص امتیاز
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com