Total search result: 164 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
look down on someone <idiom> |
باحقارت واحساس برتری نگریستن |
|
|
Other Matches |
|
sensualist |
پیرو هوای نفس واحساس |
glom |
نگریستن |
to look at each other |
به یکدیگر نگریستن |
to look fixedly |
خیره نگریستن |
peer |
بدقت نگریستن |
peered |
بدقت نگریستن |
peering |
بدقت نگریستن |
looked |
نگاه کردن نگریستن |
look down on <idiom> |
با نظر حقارت نگریستن |
looks |
نگاه کردن نگریستن |
look |
نگاه کردن نگریستن |
regard |
وابسته بودن به نگریستن |
view favourably |
با نظر مساعد نگریستن |
regarded |
وابسته بودن به نگریستن |
regards |
وابسته بودن به نگریستن |
To look down on someone. |
کسی را به چشم حقارت نگریستن |
To view something approvingly ( favourably ) . |
چیزی را با نظر موافق ( مساعد ) نگریستن |
to look at |
نگاه کردن به [نگریستن به] [به نظر آمدن] |
To weep over ones misfortunes. |
به بد بختی ها ( بد بیار یهای ) خود نگریستن |
gaping stock |
چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د |
gape seed |
چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د |
pre eminence |
برتری |
ecellency |
برتری |
paramountey |
برتری |
paramountcy |
برتری |
transcendence |
برتری |
trancscendent |
برتری |
vantage |
برتری |
unidextrality |
یک سو برتری |
transcendence or cy |
برتری |
predomination |
برتری |
preemimence |
برتری |
superiority |
برتری |
preponderance |
برتری |
beat out |
برتری |
priority |
برتری |
sinistrality |
چپ برتری |
supremacy |
برتری |
hegemony |
برتری |
profits |
برتری |
profited |
برتری |
Majesty |
برتری |
Majesties |
برتری |
momentum |
برتری |
powers |
برتری |
powering |
برتری |
powered |
برتری |
power |
برتری |
advantage |
برتری |
Excellencies |
برتری |
priorities |
برتری |
excellence |
برتری |
preferences |
برتری |
preference |
برتری |
profit |
برتری |
Excellency |
برتری |
precedence |
برتری |
privilege |
برتری |
primacy |
برتری |
one up <idiom> |
برتری داشتن |
eye dominance |
چشم برتری |
laterality |
برتری جانبی |
lateral dominance |
برتری جانبی |
hemispherical dominance |
برتری نیمکره |
handedness |
دست برتری |
ocular dominance |
چشم برتری |
fire superiority |
برتری اتش |
maritime lien |
برتری دریایی |
to have the pull of |
برتری داشتن بر |
preminence |
برتری علو |
supremacists |
برتری گرای |
head start |
فرصت برتری |
predominancy |
برتری علو |
head starts |
فرصت برتری |
supremacist |
برتری گرای |
overtop |
برتری جستن از |
overmaster |
برتری یافتن بر |
outvie |
برتری جستن از |
outreach |
برتری یافتن |
manual dominance |
دست برتری |
dextrality |
راست برتری |
best |
برتری جستن |
overrides |
برتری جستن بر |
overrode |
برتری جستن بر |
distinction |
برتری ترجیح |
mixed cerebral dominance |
برتری نامتمایز مخ |
predominance |
برتری علو |
headship |
بزرگی برتری |
overridden |
برتری جستن بر |
headships |
بزرگی برتری |
superiority |
برتری قوا |
prominence |
پیشامدگی برتری |
override |
برتری جستن بر |
transcends |
برتری یافتن |
transcending |
برتری یافتن |
influence |
برتری تفوق |
influenced |
برتری تفوق |
influencing |
برتری تفوق |
distinctions |
برتری ترجیح |
excel |
برتری داشتن بر |
excelled |
برتری داشتن بر |
excelling |
برتری داشتن بر |
excels |
برتری داشتن بر |
transcend |
برتری یافتن |
transcended |
برتری یافتن |
outclass |
برتری داشتن بر |
antecede |
برتری جستن |
influences |
برتری تفوق |
absolute advantage |
برتری مطلق |
comparative advantage |
برتری نسبی |
outclassing |
برتری داشتن بر |
ascendance |
تفوق برتری |
cerebral dominance |
سو برتری نیمکره مخ |
outclasses |
برتری داشتن بر |
outclassed |
برتری داشتن بر |
salience |
جلو امدگی برتری |
manoptoscope |
برتری سنج بینایی |
pull |
برتری جزئی و مختصر |
pulls |
برتری جزئی و مختصر |
anti air |
ضد برتری هوایی دشمن |
humdinger |
دارای برتری فاحش |
upper hand |
برتری دست بالا |
saliency |
جلو امدگی برتری |
rate of time preference |
نرخ برتری زمانی |
humdingers |
دارای برتری فاحش |
right handedness |
دست راست برتری |
to gain a over |
برتری یاتفوق جستن بر |
outdistance |
غلبه بر حریفان با برتری بسیار |
outdistancing |
غلبه بر حریفان با برتری بسیار |
outdistanced |
غلبه بر حریفان با برتری بسیار |
outguess |
در حدس و گمان برتری داشتن بر |
teutonism |
عقیده برتری نژادی المان |
outdistances |
غلبه بر حریفان با برتری بسیار |
out maneuver |
برتری مانور پیدا کردن |
papalism |
فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ |
sovereignty |
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه |
vantage ground |
زمین دارای برتری اتش و دید |
to get the upper hand |
برتری جستن تفوق پیدا کردن |
set up |
جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر |
paragons |
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن |
paragon |
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن |
pan germanism |
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها |
supremacy |
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد |
outclass |
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر |
outclassing |
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر |
outclasses |
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر |
outclassed |
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر |
absolute advantage |
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب |
stand-offs |
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن |
stand-off |
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن |
stand off |
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن |
racism |
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی |
antiair warfare |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
nationalist |
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود |
tug of war |
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن |
nationalists |
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود |
counter air operations |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
air suprmacy |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
air superiority |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
nationallism |
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود |
prefer |
ترجیح دادن برتری دادن |
preferring |
ترجیح دادن برتری دادن |
prefers |
ترجیح دادن برتری دادن |