English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
humbled to the dust باخاک برابر
Other Matches
earth باخاک پوشاندن
earths باخاک پوشاندن
to kiss the dust باخاک یکسان شدن
rase باخاک یکسان کردن
soils سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soil سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
sawdust باخاک اره پوشاندن پوچ
soiling سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
mudlark اهل کوچه کسیکه خودرا باخاک و گل می الاید
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
marl خاک کود باخاک اهکدار کود دادن
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate سه برابر سه برابر کردن
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
level with each other برابر
squaring برابر
squares برابر
breast برابر
eq برابر با
opposite برابر
equipollent برابر
euqal برابر
he is twice the man he was دو برابر
breasts برابر
opposites برابر
ninefold نه برابر
paripassu برابر
homological برابر
decuple ده برابر
bracketed برابر
equal برابر
threefold سه برابر
equaled برابر
equaling برابر
equalled برابر
tantamount برابر
equalling برابر
identical برابر
doubled دو برابر
as much a دو برابر
versus در برابر
double دو برابر
for در برابر
triple سه برابر
tripled سه برابر
triples سه برابر
tripling سه برابر
doubled up دو برابر
equals برابر
squared برابر
sextuple شش برابر
tenfold ده برابر
sixfold شش برابر
square برابر
three fold سه برابر
symmetric برابر
vs در برابر
one fold یک برابر
one hundred times as many صد برابر
abreast برابر
two fold دو برابر
even <adj.> برابر
mustn't برابر است با not must
water resistant مقاوم در برابر اب
doubled دو برابر کردن
under the same conditions شرایطی برابر
doubled دو برابر بزرگتر
EC پیشوند برابر با ex-
doubled اندازه دو برابر
doubled up : دو برابر دوتا
doubled up اندازه دو برابر
doubled up دو برابر بزرگتر
doubled up دو برابر کردن
doubled : دو برابر دوتا
level سطح برابر
levelled سطح برابر
levels سطح برابر
identical کاملا" برابر
millionfold یک میلون برابر
equalization برابر کردن
double : دو برابر دوتا
double دو برابر کردن
dead even دقیقا برابر
leveled سطح برابر
double اندازه دو برابر
double دو برابر بزرگتر
manifold چند برابر
fivefold پنج برابر
ge بزرگتر از یا برابر با
octuple هشت برابر
sevenfold هفت برابر
septuple هفت برابر
senary شش برابر ششگانه
level out برابر کردن
reduplicate دو برابر کردن
leveler برابر کننده
leveller برابر کننده
life long برابر با یک عمر
quintuple پنج برابر
money worth برابر پول
quadraple چهار برابر
prallelize برابر کردن
nip and tuck تقریبا برابر
peer to each other برابر با یکدیگر
sextuple شش برابر کردن
eualize برابر کردن
fair play شرایط برابر
triply بطور سه برابر
antitheses برابر نهاده
triplex سه برابر کردن
antithesis برابر نهاده
triple precision دقت سه برابر
against payment در برابر پول
triple precision با دقت سه برابر
anti thesis برابر نهاد
trebly بطور سه برابر
treble our casualties سه برابر تلفات ما
doubler دو برابر کننده
eight fold هشت برابر
equality gate برابر سازی
equalze برابر کننده
parallelize برابر کردن
counterbalances نیروی برابر
paralleled برابر خط موازی
equaled برابر مساوی
paralleling برابر خط موازی
equaling برابر مساوی
equalled برابر مساوی
par برابر کردن
equalling برابر مساوی
plains صاف برابر
equals برابر مساوی
equal برابر مساوی
equivalents برابر مشابه
counterbalanced نیروی برابر
equalizer برابر کننده
equalizers برابر کننده
parallel برابر خط موازی
multiple چند برابر
counterbalance نیروی برابر
deuce برابر درامتیاز 04
peering برابر بودن با
equivalent برابر مشابه
parallelled برابر خط موازی
trebled سه برابر کردن
parallels برابر خط موازی
plainer صاف برابر
treble سه برابر کردن
plain صاف برابر
trebling سه برابر کردن
tie برابر شدن
ties برابر شدن
counterweight وزنه برابر
peered برابر بودن با
counterweights وزنه برابر
peer برابر بودن با
trebles سه برابر کردن
equilateral دو پهلو برابر
plainest صاف برابر
lifelong برابر یک عمر
parallelling برابر خط موازی
isopodan برابر پای جورپای
equal cost lines خطوط هزینه برابر
pattern offense موضعگیری در برابر حریف
isopod برابر پای جورپای
equalizing force نیروی برابر کننده
iso cost curve منحنی هزینه برابر
insulation against vibration حفافت در برابر ارتعاش
overkill کشتار چند برابر
equipotent دارای اثرات برابر
voltage doubler دو برابر کننده ولتاژ
hydrotaxis ایجاد واکنش در برابر اب
fourfold چهار برابر چهارگانه
keep up with some one با کسی برابر بودن
keep up with some one با کسی برابر شدن
torsion resistant مقاوم در برابر پیچش
resistant to heat مقاوم در برابر گرما
resistance to tempering مقاوم در برابر بازپخت
resistance to failure مقاوم در برابر ترک
resistance to cracking مقاوم در برابر شکستگی
reliability ایمنی در برابر خرابی
quintuplicate پنج برابر کردن
payment against documents پرداخت در برابر اسناد
phase equalizer برابر کننده فاز
quadruple fission انشقاق چهار برابر
pull up with با چیزی برابر شدن
pull up to با چیزی برابر شدن
premunition مقاومت در برابر مرض
multiple precision دقت چند برابر
failure safety ایمنی در برابر خرابی
to set off انداختن برابر کردن
le to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com