Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
concentrically	باداشتن یک مرکز
Other Matches
competently	باداشتن صلاحیت
flatulently	باداشتن بادشکم
fallibly	باداشتن استعدادخطاکاری بطورجایزالخطا
racily	باداشتن طعم اصلی
medical assemblage	مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal	با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center	مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark	علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center	مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central	مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
centre	مرکز
centers	مرکز
centered	مرکز
meddled	مرکز
centred	مرکز
acentric	بی مرکز
centre forward	مرکز
center	مرکز
middles	مرکز
middle	مرکز
center line	خط مرکز
meddles	مرکز
meddle	مرکز
intermediate exchange	مرکز
station	مرکز
concentric	هم مرکز
omphalos	مرکز
hearts	مرکز
heart	مرکز
stationed	مرکز
stations	مرکز
isocentre	هم مرکز
mart	مرکز بازرگانی
mass concrete	مرکز جرم
center of distribution	مرکز پخش
center of dispersion	مرکز پراکندگی
message center	مرکز پیام
outskirt	دور از مرکز
center mark	مرکز سوراخ
center of gravity	مرکز ثقل
central tendency	تمایل به مرکز
central office	مرکز تلفن
central control panel	مرکز کنترل
central city	مرکز شهر
center web	مرکز چرخ
center sleeve	مرکز مجوف
center punch	مرکز منگنه
center punch	مرکز سوراخ
symmerty center	مرکز تقارن
center of symmerty	مرکز تقارن
center of resistance	مرکز مقاومت
center of pressure	مرکز فشار
center of mass	مرکز جرم
center of mass	مرکز هدف
center of lift	مرکز برا
toll exchange	مرکز تلفن
mid channel	مرکز کانال
center gage	مرکز سنج
urban centre of a community	مرکز شهرک
theocentric	خدا مرکز
cf	مرکز زمین
primary center	مرکز عمده
cf	بازیکن مرکز
aerodynamic center	مرکز ایرودینامیکی
pivot point	مرکز چرخش
active center	مرکز فعال
seat	مرکز مقر
acentric	خارج از مرکز
health centre	مرکز سلامتی
abaxile	خارج از مرکز
bull's-eyes	مرکز هدف
bull's eye	مرکز هدف
seats	مرکز مقر
battery center	مرکز اتشبار
primary center	مرکز اولیه
center drill	مته مرکز
profit centre	مرکز سود
nerve center	مرکز عصبی
wheel center	مرکز چرخ
off center	خارج از مرکز
operation center	مرکز عملیات
caoxial cable	سیم هم مرکز
burst center	مرکز گلوله
county seat	مرکز بخشداری
burst center	مرکز ترکش
brain center	مرکز مغزی
body centered cubic	مکعب مرکز پر
seated	مرکز مقر
intermediate office	مرکز میانی
shopping center	مرکز فروش
signal center	مرکز مخابرات
diffracting center	مرکز پراشنده
signal center	مرکز پیام
data center	مرکز داده
data center	مرکز داده ها
cryptocenter	مرکز رمز
cost center	مرکز هزینه زا
sleep center	مرکز خواب
sodom	مرکز فساد
contrifuge	گریز از مرکز
regional center	مرکز منطقهای
concentric cable	کابل هم مرکز
documentation center	مرکز اسناد
sensorium	مرکز احساس
education center	مرکز اموزش
information center	مرکز اطلاعات
reserve center	مرکز احتیاط
induction station	مرکز پذیرش
respiratory center	مرکز تنفسی
rhinencephalon	مرکز شامه
height of centers	ارتفاع مرکز
head quarters	مرکز فرماندهی
fluid centre	مرکز سیال
school center	مرکز اموزش
training center	مرکز اموزش
feeding center	مرکز تغذیه
epicenter	مرکز زلزله
computing center	مرکز محاسبات
radio centeral	مرکز بی سیم
centroid	شبه مرکز
centroid	مرکز ثقل
centroid	مرکز جرم
centripetal	مرکز گرا
centripetal	مایل به مرکز
manual exchange	مرکز دستی
centrifugal	گریز از مرکز
centrifugal	مرکز گریز
centrifugal	فرار از مرکز
centrifugal	گریزنده از مرکز
centre of pressure	مرکز فشار
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
centre of activities	مرکز عملیات
surrending the centre	تفویض مرکز
subscriber's station	مرکز مشترک
subcentral	نزدیک مرکز
inversion center	مرکز وارونگی
computer center	مرکز کامپیوتر
communication center	مرکز مخابرات
kuk kiwo	مرکز تکواندو
coaxial cable	سیم هم مرکز
local center	مرکز محلی
provision center	مرکز توشه
coaxial cable	کابل هم مرکز
civic centre	مرکز شهر
main exchange	مرکز اصلی
main office	مرکز اصلی
speech center	مرکز گویایی
chiral center	مرکز کایرال
telephore e.	مرکز تلفن
eccentrics	هم مرکز نبودن
bulls	مرکز هدف
nerve centre	مرکز فرمان
centres of gravity	مرکز ثقل
centrifuges	مرکز گریز
centrifuges	گریختن از مرکز
centrifuge	مرکز گریز
point	مرکز راس حد
centrifuge	گریختن از مرکز
bull	مرکز هدف
telephone exchange	مرکز تلفن
outlying	دور از مرکز
centre of gravity	مرکز ثقل
factory	مرکز تولید
factories	مرکز تولید
nerve centres	مرکز فرمان
eccentrics	خارج از مرکز
police station	مرکز پلیس
police stations	مرکز پلیس
eccentricities	دوری از مرکز
eccentricities	خروج از مرکز
eccentrics	گریزنده از مرکز
eccentric	هم مرکز نبودن
eccentric	خارج از مرکز
eccentricity	دوری از مرکز
eccentric	گریزنده از مرکز
centre of mass	مرکز ثقل
hive	مرکز تجمع
eccentricity	خروج از مرکز
switchboard	مرکز تلفن
headquarters	مرکز فرماندهی
exchange	مرکز مبادله
emporiums	مرکز بازرگانی
exchanged	مرکز مبادله
exchanges	مرکز مبادله
exchanging	مرکز مبادله
centralist	مرکز گرای
emporium	مرکز بازرگانی
centralists	مرکز گرای
pandemonium	مرکز دوزخ
focus	قطب مرکز
focused	قطب مرکز
focuses	قطب مرکز
focussed	قطب مرکز
focusses	قطب مرکز
focussing	قطب مرکز
carpooling center [American E]	مرکز همسفری
emporia	مرکز بازرگانی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com