English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
English Persian
interrupter cam بادامک پلاتین
Other Matches
accelerator winding سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
cams بادامک
tonsil بادامک
tonsils بادامک
cam بادامک
cam throw ارتفاع بادامک
cam shaft میل بادامک
exhaust cam بادامک خروجی
brake expander cam بادامک ترمز
cam mechanism مکانیزم بادامک
cam control بادامک کنترل
cam control بادامک اتصال
guide cam بادامک راهنما
lead can بادامک راهنما
camshaft میل بادامک
camshafts محور بادامک
camshafts میل بادامک
camshaft محور بادامک
cam turning attachment تجهیزات تراش بادامک
main camshaft میل بادامک اصلی
eccentric cam بادامک گریز از مرکز
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
tin plate bar پلاتین
contact piece پلاتین
ignition points پلاتین
circular blank پلاتین
platinum پلاتین
platinium پلاتین
breaker point پلاتین
breaker contact پلاتین
camplate صفحه بادامک قطعه اتصال
timing gear چرخ دنده میل بادامک
platinous محتوی پلاتین
platinum black پلاتین سیاه
platiniferous پلاتین دار
platinic وابسته به پلاتین
platiforming تبدیل با پلاتین
interrupter spring فنر پلاتین
interrupter gap دهانه پلاتین
platinoid شبیه پلاتین
interrupter contact کنتاکت پلاتین
interrupter lever اهرم پلاتین
points قطبهای پلاتین
points پلاتین دلکو
ignition breaker پلاتین دلکو
ignition interrupter پلاتین دلکو
ignition vibrator پلاتین دلکو
ignition points پلاتین دلکو
interrupter arm اهرم پلاتین
platinum پلاتین یا طلای سفید
platinum iridium alloy الیاژ پلاتین- ایریدیم
platinize پلاتین روی چیزی کشیدن
platinotype عکاسی بوسیله املاح پلاتین
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinize با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
platinum metal ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
anticathode قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com